پرستش و ستایش آفريدگار جهان، از سوي ايرانيان
دوره جاهليت ويژه اعراب است و بر آنان است که از آن دوره در خويش اندريافت ننگ و سرشکستگي کنند، و همان تازيان که خداوند در قرآن کريم با عنوان «شديدترين منافقان و کافران جهان» از آنان ياد مي کند ... و در همان دوره که در عرب، دزدي و حيزي و پستي و روسپي گري و آدم کشي سپري مي شد، و بت مي پرستيدند...
* آفريدگار جهان، از سوي ايرانيان چنين مورد ستايش قرار مي گرفت:
«اي اهورا مزدا، اي خداوند جان و خرد، سرم در نمازت خم است و دست هايم افراشته.
از تو مي خواهم که با کارهاي راست و درست و پاک خود، که از روي خرد و با دانش نيک انجام مي گيرند، جهان را آباد، و جهانيان را شاد سازم. »
*واين بند از گات ها...
«اي خداوند جان و خردو آنگاه تو را پاک و مقدس شناختم که منش (انديشه) پاک به من روي آورد،
«اي خداوند جان و خردو آنگاه تو را پاک و مقدس شناختم که منش (انديشه) پاک به من روي آورد،
و نور حقيقت و معرفت به قلبم راه يافت... »
* يا
«من به ياد سپرده ام که روان را با همراهي منش نيک نگهباني کنم،
«من به ياد سپرده ام که روان را با همراهي منش نيک نگهباني کنم،
چه از پاداش مزدااهورا از براي کردار آگاهم... »
*اين همان ايراني است که از چند هزار سال پيش خداوند جان و خرد را اين گونه ستايش مي کرده است:
به نام خـــداوند خورشيد و ماه .......که او داد بـر آفـرين دستگــــاه
خـــداوند بي يار و انباز و جفت ....از او نيسـت پيدا و نهـان، نهفـت
جهـــــــــان آفــريننده بي نيــاز...... به فـــرمان او دان نشيب و فـراز
روان شد به فرمان اوهـور مـــاه...... وز او دارد آرام، خـاک سيــــاه
فــرازنــده طــاق فــيروزه فـــام ..........برآرنده صبح،ازايوان شام
شــب عنبرين هندوي بام اوست......... شفق دردي آشام ازجام اواست
خورازراه خوبي، چوخوبان چين ........پرستـــاره چـــار بالــش نشيـن
مــه نــو ز راه ســـرافـــکندگي .........بگـوش اندرون، حلقــه بندگي
به نام خـــداوند خورشيد و ماه .......که او داد بـر آفـرين دستگــــاه
خـــداوند بي يار و انباز و جفت ....از او نيسـت پيدا و نهـان، نهفـت
جهـــــــــان آفــريننده بي نيــاز...... به فـــرمان او دان نشيب و فـراز
روان شد به فرمان اوهـور مـــاه...... وز او دارد آرام، خـاک سيــــاه
فــرازنــده طــاق فــيروزه فـــام ..........برآرنده صبح،ازايوان شام
شــب عنبرين هندوي بام اوست......... شفق دردي آشام ازجام اواست
خورازراه خوبي، چوخوبان چين ........پرستـــاره چـــار بالــش نشيـن
مــه نــو ز راه ســـرافـــکندگي .........بگـوش اندرون، حلقــه بندگي
*يا:
تــو بـر کــردگــار روان و خــــرد .......ستايش گـــزين تا که اندر خرد
ببــين اي خــــردمنـد روشــن روان ......که چون بايد، اورا ستودن توان؟
همه دانـش ما به بي چـاره گيســت!........ به بيچارگــان بر، ببايد گريست!
هميدان تو اورا کــه هست و يکـي .......روان و خــرد را جـــز راه نيست
خــداوند کيهان و خــورشيد و ماه......... که او برتر از نـام و از جــــايگاه
تــو بـر کــردگــار روان و خــــرد .......ستايش گـــزين تا که اندر خرد
ببــين اي خــــردمنـد روشــن روان ......که چون بايد، اورا ستودن توان؟
همه دانـش ما به بي چـاره گيســت!........ به بيچارگــان بر، ببايد گريست!
هميدان تو اورا کــه هست و يکـي .......روان و خــرد را جـــز راه نيست
خــداوند کيهان و خــورشيد و ماه......... که او برتر از نـام و از جــــايگاه
بهرام روز بهمن ماه
30/11/1360 فريدون جنيدي
30/11/1360 فريدون جنيدي
[[ گزیده مطلب [ آتش پرست ] استاد فریدون جنیدی ، از تارنمای (( بنیاد نیشابور )) برداشت شده است ]]
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر