شنبه، آذر ۰۴، ۱۳۹۱

روشنفکران اعتقادی و غرق در خرافات

روشنفکران اعتقادی  و غرق در خرافات
             
 
چنان دم از تمدن و تجدد و دمکراسی و پیشرفت و آزادی و قانون و حقوق بشر و مردمسالاری و دین و مکتب های فکری میزنند که تصور میکنی تمام عمرو زندگی خود را صرف تعمیم حقوق بشر و بسط و گسترش قانون کرده و چنان از لغات دارای ، ایسم و ایزم و قلنبه سلنبه استفاده میکنند که پنداری این لغات و مکتب ها زاده تفکر خودشان است و چنان از بزرگان و غولهای ، اندیشه و تفکر حرف میزنند که خیال میکنی باهم همشاگردی بودند و در یک کاسه باهم میخوردند و چنان حرف میزنند و مینویسند که انگار
هیچ حقیقت دیگری جز گفته آنها وجود ندارد ....
 


و چنان راهکار از خودشان در میکنند که تنها راه نجات و سعادت بشری را به بیننده و شنونده القاء میکند ، اما وقتی میبینی ......
 
با پیراهن مشکی و ته ریشی چند روزه و یه شال سبز هم انداخته که یعنی ، آره .......
 
مشغول بستن دخیل سبزبه علم بیست تیغه ، یا گهواره علی اصغر هست و یا داره کفش های جلوی در مسجد و هیئت هارو جفت میکنه و یا مشغول شکستن قند و شمردن غذاهای نذری هست و یا کارهای دسته موزیک و امتحان بلند گو و کارهای فنی رو انجام میده و .........
 
 وقتی نگاهش به نگاه تو برخورد میکنه و گره میخوره ...
 
با کمی دستپاچگی ، اما با خیلی وقاحت و بیشرفی ، سعی در توجیه جهالت خودش میکنه و میگه :
میدونی کلا ، اعتقاد یه مقوله جداست ودر باور........
 
حالت به هم میخوره و دوست داری بری و دست یا صورت پشمالوی اون برادر ارزشی رو ببوسی که اقلا حرفش با رفتارش یکی هست و به چیزی که میگه باور داره و به خرافات خودش پابنده ....
 
خیلی از اشتباهات و خطا ها و دوروئی ها و رذالت ها و پستی ها را میشه ازش گذشت و بروی اون چشم بست و بخشید ، اما .....
 
 

هیچ نظری موجود نیست: