بـــــــــاز باران..........، نه ولش كن,
باز آخوند با عمامه ،
يك عبا بر روي شانه،
با دروغ هاي فروان ،
همچو شيطان،
ميخورد از پول مردم ،
ميپرد بر كول مردم،
كودكي مفتخور به حوزه ،
همچو بلبل مدح و روضه،
باز آخوند ، با عمامه ،
از برای پول نفتی میدویدند از پی او ..........
آخرش ..............
زهری به جامی .
باز آخوند با عمامه ،
يك عبا بر روي شانه،
با دروغ هاي فروان ،
همچو شيطان،
ميخورد از پول مردم ،
ميپرد بر كول مردم،
كودكي مفتخور به حوزه ،
همچو بلبل مدح و روضه،
باز آخوند ، با عمامه ،
با عبا بر روی شانه ،
دشمن شعر و ترانه ....
قشرکی بیچاره بودند ،
رند و بی چیز ،
پست و چشم هیز.....
کارش این بود ؛
خواندن یه دهن روضه ،
با فغان و سوز و زوزه ...
گریه مردم درآید ،
ناله هایشان برآید ،
تا که خرج خود درآرد .
مرگ مردم قاتوقش بود ،
مجلس ختم پاتوقش بود
یک الاغی حاملش بود،
چون عبایش حایلش بود،
چونکه شیطان مایلش بود
سیر میگشتند ز نذری ،
سیر میگشتند ز نذری ،
از غذای گرم و سردی ،
چون همین هم لایقش بود .
چون همین هم لایقش بود .
باز آخوند با عمامه ،
با عبا بر روی شانه ،
دشمن شعر و ترانه .......
یادم آید شد شلوغی ،
تق و توقی ،
تا نک و توپی....
داد بی بی سی در آمد ،
عکس او در ماه درآمد ،
مردمی طما ع و کم هوش ،
از برای پول نفتی میدویدند از پی او ..........
دور میگشتند ز غفلت ،
از صلاح ملک و دولت ،
وعده هائی بس پوشالی ،
آرزوهای خیالی ......
گفت میدهم من پول نفت را ،
آب و برق شود مجانی ...
میدهم مقام انسان ،
میدمم روحی به جانی ....
رفت برباد ،
مال و اموال ،
عشق و ناموس ،
شرم و غیرت ،
کار و همت ,
جنگ و موشک ،
آخرش ..............
زهری به جامی .
باز آخوند با عمامه ،
با عبا بر روی شانه ،
میزند او در خانه ،
[[ این شعر تا مملکت کارش تمامه .........،
از دوست خوش ذوقی بنام بابا شاه در گوگل پلاس+ هست ]]
۲ نظر:
با سلام دوست عزیز سینا هستم فعال سیاسی در لندن ادرس فیس بوکم هم facebook.com/sina.jaddi هست .
میخواستم خواهش کنم اگر امکان داره یک دعوتنامه سایت بالاترین رو برای نام نویسی بفرستید .
با تشکر sinaj1986@yahoo.com
با سلام ، سینا جان بغیر از فیس بوک کجا میتوانم نمونه ای از فعالیت های شما را ببینم ؟
ارسال یک نظر