قسمتی از آخرین نامه ریحانه جباری برای خانواده اش
در چهلمین روز پس از اعدام ریحانه جباری به قسمتی از آخرین نامه او برای خانواده اش و تاکید بر بدون شرح بودن روایت حکایتش دقت کنید :
حالا که در این اتاق کوچک انفرادی نشستم و تنهای تنهام شما رو هم در احساسم شریک می کنم.
میخوام از همین جا همه ی کسانی که بهم ظلم کردن رو ببخشم .
می بخشم سربندی رو بابت ضایع کردن زندگی خودم ، خانواده ام و حتی خانواده اش .
می بخشم بازجویان اداره 10 آگاهی شاپور رو که از هیچ شکنجه ای برای یک دختر 19 ساله دریغ نکردند .
می بخشم بازپرس شاملو رو که تمام واقعیت ها رو وارونه جلوه داد و فقط سعی در تطهیر چهره ی مقتول و تخریب شخصیت من داشت .
می بخشم اون 2 بازجوی بی نام و نشان اطلاعات رو که برگ هایی از بازجویی ام رو بردن و هرگز دیده نشدن .
می بخشم وکیل قاسم شعبانی رو که با مهندسی پرونده و تمسک به حواشی جوانی زندگی من روند رسیدگی روتغییر دادن .
می بخشم قاضی تردست رو که در جلسه دادگاه اجازه ی دفاع به من نداد و همه چیز رو به من تحمیل کرد .
می بخشم تردست رو به خاطر توصیه نامه ای که روی پرونده گذاشت و به دیوانعالی کشور فرستاد .
می بخشم تمام 17 مقام قضایی رو که به نقایص پرونده توجه نکردن و نگفتن قرص خواب آور و کاندوم و اس ام اس های یکطرفه ی دکتر به من ، چه معنی رو میده و دیگرانی که نمیشناسم و از پشت پرده از دنیای نامرئی ها برای من بد خواستن و بد کردن .
همه و همه را می بخشم و طلب بخشایش می کنم از کسانی که خواسته و ناخواسته آزارشون دارم ، حرفی زدم و رویی برگردوندم .
از مادرم و پدر عزیزم میخوام که اونها هم ببخشن کسانی رو که بهشون دروغ گفتن و امیدوارشون کردن .
کسانی که تا آخرین لحظه ، تا همون لحظه ای زنگ زدم و گفتم من اعزام به رجایی شهر هستم برای اجرای حکم قصاص باز هم دست از دورنگی و دورویی برنداشتن و اصرار کردن که دروغه و پرونده در حال بررسی است .
ببخشید اونها رو که از خوارترین نوع بشر هستند .
داستان پادشاهی رو خوندم که از جلوی قصر رد میشه و نگهبانی رو می بینه که در سرمای زمستان لباس پاره ، کهنه و مندرسی به تن داره .
بهش قول میده تا عصر لباس نویی براش بیاره تا از سرمای زمستان در امان باشه .
نگهبان شاد و امیدواره .
فردا صبح هنگام خروج از قصر پادشاه با جسد یخ زده ی نگهبان روبه رو میشه در حالیکه کاغذی در دست داره ؛
" که من امشب از سرمای زمستان نمی میرم ،
از وعده ای می میرم که تو دادی و عمل نکردی "
بدون شرح ....
در چهلمین روز پس از اعدام ریحانه جباری به قسمتی از آخرین نامه او برای خانواده اش و تاکید بر بدون شرح بودن روایت حکایتش دقت کنید :
حالا که در این اتاق کوچک انفرادی نشستم و تنهای تنهام شما رو هم در احساسم شریک می کنم.
میخوام از همین جا همه ی کسانی که بهم ظلم کردن رو ببخشم .
می بخشم سربندی رو بابت ضایع کردن زندگی خودم ، خانواده ام و حتی خانواده اش .
می بخشم بازجویان اداره 10 آگاهی شاپور رو که از هیچ شکنجه ای برای یک دختر 19 ساله دریغ نکردند .
می بخشم بازپرس شاملو رو که تمام واقعیت ها رو وارونه جلوه داد و فقط سعی در تطهیر چهره ی مقتول و تخریب شخصیت من داشت .
می بخشم اون 2 بازجوی بی نام و نشان اطلاعات رو که برگ هایی از بازجویی ام رو بردن و هرگز دیده نشدن .
می بخشم وکیل قاسم شعبانی رو که با مهندسی پرونده و تمسک به حواشی جوانی زندگی من روند رسیدگی روتغییر دادن .
می بخشم قاضی تردست رو که در جلسه دادگاه اجازه ی دفاع به من نداد و همه چیز رو به من تحمیل کرد .
می بخشم تردست رو به خاطر توصیه نامه ای که روی پرونده گذاشت و به دیوانعالی کشور فرستاد .
می بخشم تمام 17 مقام قضایی رو که به نقایص پرونده توجه نکردن و نگفتن قرص خواب آور و کاندوم و اس ام اس های یکطرفه ی دکتر به من ، چه معنی رو میده و دیگرانی که نمیشناسم و از پشت پرده از دنیای نامرئی ها برای من بد خواستن و بد کردن .
همه و همه را می بخشم و طلب بخشایش می کنم از کسانی که خواسته و ناخواسته آزارشون دارم ، حرفی زدم و رویی برگردوندم .
از مادرم و پدر عزیزم میخوام که اونها هم ببخشن کسانی رو که بهشون دروغ گفتن و امیدوارشون کردن .
کسانی که تا آخرین لحظه ، تا همون لحظه ای زنگ زدم و گفتم من اعزام به رجایی شهر هستم برای اجرای حکم قصاص باز هم دست از دورنگی و دورویی برنداشتن و اصرار کردن که دروغه و پرونده در حال بررسی است .
ببخشید اونها رو که از خوارترین نوع بشر هستند .
داستان پادشاهی رو خوندم که از جلوی قصر رد میشه و نگهبانی رو می بینه که در سرمای زمستان لباس پاره ، کهنه و مندرسی به تن داره .
بهش قول میده تا عصر لباس نویی براش بیاره تا از سرمای زمستان در امان باشه .
نگهبان شاد و امیدواره .
فردا صبح هنگام خروج از قصر پادشاه با جسد یخ زده ی نگهبان روبه رو میشه در حالیکه کاغذی در دست داره ؛
" که من امشب از سرمای زمستان نمی میرم ،
از وعده ای می میرم که تو دادی و عمل نکردی "
بدون شرح ....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر