چهارشنبه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۹۲

آن تماس تلفنی مشکوک ساعت 17:15 دقیقه ...

آن تماس تلفنی مشکوک ساعت 17:15 دقیقه ...


( باید  این نوشته را با صدای بم و گرفته گوینده ، تبلیغ فیلم های ترسناک سینما بخوانید ...)

او ،  پر رمز و راز است ...

او ، صندوقچه  رازهای کشف نشده است ...

او ، مخزن الاسرار مجسم و زنده است ...

آن تماس تلفنی مشکوک از که بود ؟

او  نرم ، اما  برنده و تیز است ...

او گرم ، اما  قلبی سردتر از یخ  دارد ...

او ، دشمنانش را..... با پنبه سر میبرد ...

آن تماس تلفنی مشکوک چه گفت ؟

او ، تا به حال به روشنی و با صراحت  سخن نگفته ...

او ، تا به حال دشمنی اش را به کسی بروز نداده ...

او ، تا به حال به  هیچ  کس رحم نکرده...

آن تماس تلفنی مشکوک از کجا بود ؟

او ، گرگ باران دیده است ...

او ، مرد روز های سخت است ...

او ، کلید تمام در های  بسته است...

او کیست ؟


 
او یار امام در برپائی انقلاب ، او دلیل ادامه هشت سال جنگ ، او مهره اصلی رسوائی مک فارلین ، او متهم به بمب گزاری در حزب جمهوری ، او تنها آخوند رئیس جمهور بی ریش ، او صاحب تمام باغ پسته های ارث پدرش ، او بانی اصلاحات ، او سردار سازندگی ، او عالیجناب سرخپوش ، او آقاسی شورا ها ، او پدر مهدی و محسن و فائزه ، او سرمایه انقلاب ،  او آخرین امید و ناجی نظام ....

او،  شیخ علی اکبر بهرمانی رفسنجانی است ...



آن تماس تلفنی  مشکوک چه بود ؟

مردی که همیشه در آخرین لحظات می آید... 

مردی که همیشه حرف آخر را میزند ...

مردی که هیچکس سر از کارش ، در نمی آورد ...

مردی که همیشه قبل از حرکت برای کاری ، تلفن خانه اش زنگ میخورد ...

مردی که برای انجام کارهایش، منتظرزنگ تلفن درآخرین دقایق مینشیند...

آن تماس تلفنی  مشکوک از کجا و از چه کسی بود و به اکبر چه گفت ؟

  
فیلمی از این دوره نمایش انتخابات درتمام سینماهای ایران  +١٨

 

هیچ نظری موجود نیست: