شما یادتون نمیاد ....ولی من یادمه .....
تشکری کوتاه از سمندر عزیز
که مجانی مارو ریخت پشت وانت ,
برد تو کوچه پسکوچه های خاطرات گردوند
و بهمون بستنی لیوانی هم داد ،خوردیم .//
شما یادتون نمیاد ، که پوشیدن تی شرت و آستین کوتاه ،جرم بود و و یا رنگ میکردند یا تیغ میکشیدن /
شما یادتون نمیاد ، که پشت موی بلند مد بود و یهو موتورسوارها میریختن و مو رو با پوستش قیچی میکردن /
شما یادتون نمیاد ، گشت ثارالله رو که پاترول های سفید با خط سبز بود چارتا ریش همیشه توش بود /
شما یادتون نمیاد ،خندیدن و نگاه کردن پسر ها به دختر ها جرم بود و کمیته میگرفت و برای نگاه کردن وثیقه میخواستن /
شما یادتون نمیاد ، که خیلی ازپسرها عاشق هاناکو خواهر شوهر اوشین شدند /
شما یادتون نمیاد ، هاچ زنبور عسل و یا دتون نمیاد که بهترین برنامه دیدنیها بود /
شما یادتون نمیاد ،که تلویزیون از ساعت یکربع به پنج شروع میشد و دوتا کانال بود /
شما یادتون نمیاد ، نصف روز برق نداشتیم و خاموشی برامون عادت شده بود /
شما یادتون نمیاد، که ممنوع ترین چیز عشق بود حتی از ویدیو
بتا های T-7 هم جرمش بیشتر بود /
شما یادتون نمیاد ، که دوستی با یه دختر یا پسر برامون حسرت بود
و قدم زدن باهاش تو خیابون یه رویا /
شما یادتون نمیاد ، که جداسازی و تفکیک نر و ماده , در شدیدترین حالت از ما شروع شد /
شما یادتون نمیاد ، که یواش یواش همه شدیم دختر خاله ،پسر خاله و نامزد همدیگه /
و ما هم یادمون نمیاد که ;
بی عشق بزرگ شدیم
و نه عاشق شدن رو فهمیدیم
و نه عشقبازی یادگرفتیم ،
و برای همین به جبرانش برای هرچیزی و هرکاری ،
میگفتیم :عشق است ،
: بریم ؟
: عشق است /
:ببینیم ؟
: عشق است /
: بشینیم ؟
: عشق است /
و نوشته زیبای شما روهم عشق است /
ممنونم ،خاطرات رو زنده کرد //
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر