قارداش بجای زبان مادری برو بفکر خاک و زمین پدری باش

کاربر و هموطن آزرده خاطر و رنجیده ای این پست را گذاشت
https://plus.google.com/u/0/+SerGioMFSA/posts/48ei6BrDrhR
و من با سر زدن به پیج او و دیدن دیگر پستهای او هم خیلی تعجب کردم و هم خیلی ترسیدم !
از این تعجب کردم که این هموطن زودرنج چرا از آباد بودن مقبره فردوسی در مقابل قبر سردار ملی ستار خان شاکی و ناراحت است !!
ولی از تخریب بسیاری از آثار دیگر چیزی نمیگوید وچرا از سالم ماندن قبر ستار خان و به زیر آب رفتن تخت جمشید و پاسارگاد خوشحال نیست و از آن چیزی نمی نویسد ؟؟
و از این ترسیدم که چرا این ایرانی از خطه مردم میهن پرست و دلیر آذربایجان در مقابل آرامگاه کسی که بخاطر میهن پرستی و رشادت و جانبازی و شهامت و غیرت و مردانگی برای ایران (( خوب دقت کنید برای تمام ایران و تمامیت ارضی ایران )) و نه تبریز و یا آذربایجان بلکه فقط بخاطر ایران ملقب به سردار ملی و الگوی میهن پرستی برای نسلهای بعد و جوانان ایران شده , چنین مقایسه ای کرده ؟
و با چه جرئتی و با کدام عقلی از عکس مقبره سردار ملی ایران و مقایسه آن با آرامگاه بزرگترین شاعر و حماسه سرای ایرانی برای تفرقه فکنی و گسیختگی اقوام ایرانی و در راه تضعیف ایران و ایرانی استفاده کرده و پیش خودش چه فکر کرده ؟
من اول از ایشان خواهش میکنم مدرک مستندی برای اثبات هویت و ایرانی بودن خودش ارائه کند تا اگر ایرانی بود با او همدلی کنم و از او بخواهم که صبر داشته باشد و مقاومت کند و خودش را برای ادامه راه ستارخان و باقر خان حفظ کند و مرا و تمام جوانان ایرانی را همدل و یار خودش بداند...
و اگر ایرانی نبود خشتکش را سر و ته بر سرش بکشم و سکه یک پولش بکنم , که میدانم از این جانوران و جاسوسان اجانب که زبان فارسی بلدند و در اداره حاضر بخدمت در کشورش برای مقاصد شوم و پلیدشان به آنها فارسی یاد دادند و میدهند در دنیای مجازی ما برای تفرقه افکنی و سیاهنمائی کم نیستند و از هر دسته و فرقه و گونه جانوری و از هر طویله و جنگل و کشوری نمونه اش را داریم وجود دارند و هستند .
اما با هم میهنان و کسانی که فریب این حرفها را میخورند و گرد اینها جمع میشوند و از سر نا آگاهی با اینها همصدا میشوند و پای منبر آنها جیغ و داد راه می اندازند میگویم که :
قارداش بجای زبان مادری برو بفکر خاک و زمین پدری باش ...
بجای نگران بودن بخاطر گویش خودت که اسکندر و خالد بن ولید و عمروعاص و چنگیز و تیمور در آن زمانی که مجله و کتاب و تلویزیون و اینترنت نبود نتوانستند آنرا از بین ببرند چه رسد به حالا که همه اینها برای تبلیغ و ارتباط وجود دارد و هست , بهتر است بروی به فکر نمک های دریاچه اورمیه باشی که زمینهائی که خون پدرانت در آن و برای آن ریخته شده تبدیل به شوره زار و بیابان نشود.
بجای مقایسه مقبره ستار خان با فردوسی , هم بکش و همت کن و برو و فکری به حال این فاجعه و مصیبت بکن که اگر دولت ( تو بخوان همان دشمن ) میخواست کاری بکند تابحال کرده بود....
برو زمینهای حاصلخیزی را که پدرانت با جان و خون و مردانگی خودشان آنرا حفظ کردند و برایت باقی گذاشتند نجات بده و برای فرزندت باقی بگذار بعد بفکر گویش مادری باش ...
میدانم حالا میگوئی که تو هم ایرانی هستی و خاک کشور تو هم هست و تو چه غلطی کردی که اینطور امر و نهی میکنی و از گوشه اتاقت دستور میدهی و حرف یه من یه غاز میزنی ؟
آره ....؟
ببین من دین خودم را در شانزدهم تیر ماه ١٣٩١ به دریاچه پرداختم برو ببین و بخوان :
تخریب و نابود ساختن زمینهای استان آذربایجان با طوفان نمک آغاز شد +عکس
http://kerdarnik.blogspot.jp/2012/06/blog-post_30.html
و جمعه همان هفته , اینکار را کردم و شماره تماس و تانکر آبرسان آن را میتوانی در قسمت کامنت های این لینک در سایت بالاترین که برای اطلاع عموم گذاشتم ببینی و تحقیق کنی .....
شاید کارم مسخره و عملی بیهوده بنظرت برسد , ولی در حد توانم و در حد فهم و شعور و آگاهی خودم توانستم کاری را که بکنم به انجام برسانم و کردم .
حالا تو اگر مردی و وجود داری دست از خاله زنک بازی بردار و بلند شو و کاری بکن .....
کاربر و هموطن آزرده خاطر و رنجیده ای این پست را گذاشت
https://plus.google.com/u/0/+SerGioMFSA/posts/48ei6BrDrhR
و من با سر زدن به پیج او و دیدن دیگر پستهای او هم خیلی تعجب کردم و هم خیلی ترسیدم !
از این تعجب کردم که این هموطن زودرنج چرا از آباد بودن مقبره فردوسی در مقابل قبر سردار ملی ستار خان شاکی و ناراحت است !!
ولی از تخریب بسیاری از آثار دیگر چیزی نمیگوید وچرا از سالم ماندن قبر ستار خان و به زیر آب رفتن تخت جمشید و پاسارگاد خوشحال نیست و از آن چیزی نمی نویسد ؟؟
و از این ترسیدم که چرا این ایرانی از خطه مردم میهن پرست و دلیر آذربایجان در مقابل آرامگاه کسی که بخاطر میهن پرستی و رشادت و جانبازی و شهامت و غیرت و مردانگی برای ایران (( خوب دقت کنید برای تمام ایران و تمامیت ارضی ایران )) و نه تبریز و یا آذربایجان بلکه فقط بخاطر ایران ملقب به سردار ملی و الگوی میهن پرستی برای نسلهای بعد و جوانان ایران شده , چنین مقایسه ای کرده ؟
و با چه جرئتی و با کدام عقلی از عکس مقبره سردار ملی ایران و مقایسه آن با آرامگاه بزرگترین شاعر و حماسه سرای ایرانی برای تفرقه فکنی و گسیختگی اقوام ایرانی و در راه تضعیف ایران و ایرانی استفاده کرده و پیش خودش چه فکر کرده ؟
من اول از ایشان خواهش میکنم مدرک مستندی برای اثبات هویت و ایرانی بودن خودش ارائه کند تا اگر ایرانی بود با او همدلی کنم و از او بخواهم که صبر داشته باشد و مقاومت کند و خودش را برای ادامه راه ستارخان و باقر خان حفظ کند و مرا و تمام جوانان ایرانی را همدل و یار خودش بداند...
و اگر ایرانی نبود خشتکش را سر و ته بر سرش بکشم و سکه یک پولش بکنم , که میدانم از این جانوران و جاسوسان اجانب که زبان فارسی بلدند و در اداره حاضر بخدمت در کشورش برای مقاصد شوم و پلیدشان به آنها فارسی یاد دادند و میدهند در دنیای مجازی ما برای تفرقه افکنی و سیاهنمائی کم نیستند و از هر دسته و فرقه و گونه جانوری و از هر طویله و جنگل و کشوری نمونه اش را داریم وجود دارند و هستند .
اما با هم میهنان و کسانی که فریب این حرفها را میخورند و گرد اینها جمع میشوند و از سر نا آگاهی با اینها همصدا میشوند و پای منبر آنها جیغ و داد راه می اندازند میگویم که :
قارداش بجای زبان مادری برو بفکر خاک و زمین پدری باش ...
بجای نگران بودن بخاطر گویش خودت که اسکندر و خالد بن ولید و عمروعاص و چنگیز و تیمور در آن زمانی که مجله و کتاب و تلویزیون و اینترنت نبود نتوانستند آنرا از بین ببرند چه رسد به حالا که همه اینها برای تبلیغ و ارتباط وجود دارد و هست , بهتر است بروی به فکر نمک های دریاچه اورمیه باشی که زمینهائی که خون پدرانت در آن و برای آن ریخته شده تبدیل به شوره زار و بیابان نشود.
بجای مقایسه مقبره ستار خان با فردوسی , هم بکش و همت کن و برو و فکری به حال این فاجعه و مصیبت بکن که اگر دولت ( تو بخوان همان دشمن ) میخواست کاری بکند تابحال کرده بود....
برو زمینهای حاصلخیزی را که پدرانت با جان و خون و مردانگی خودشان آنرا حفظ کردند و برایت باقی گذاشتند نجات بده و برای فرزندت باقی بگذار بعد بفکر گویش مادری باش ...
میدانم حالا میگوئی که تو هم ایرانی هستی و خاک کشور تو هم هست و تو چه غلطی کردی که اینطور امر و نهی میکنی و از گوشه اتاقت دستور میدهی و حرف یه من یه غاز میزنی ؟
آره ....؟
ببین من دین خودم را در شانزدهم تیر ماه ١٣٩١ به دریاچه پرداختم برو ببین و بخوان :
تخریب و نابود ساختن زمینهای استان آذربایجان با طوفان نمک آغاز شد +عکس
http://kerdarnik.blogspot.jp/2012/06/blog-post_30.html
و جمعه همان هفته , اینکار را کردم و شماره تماس و تانکر آبرسان آن را میتوانی در قسمت کامنت های این لینک در سایت بالاترین که برای اطلاع عموم گذاشتم ببینی و تحقیق کنی .....
شاید کارم مسخره و عملی بیهوده بنظرت برسد , ولی در حد توانم و در حد فهم و شعور و آگاهی خودم توانستم کاری را که بکنم به انجام برسانم و کردم .
حالا تو اگر مردی و وجود داری دست از خاله زنک بازی بردار و بلند شو و کاری بکن .....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر