تلاش و تعمد اعضای جبهه ملی برای تخریب خاطره و یاد مرحوم دکتر مصدق
این متن را بخوانید :
[[ تهران به عنوان پایتخت کشور اکثر خیابان ها و کوچه ها خاکی، خانه هاسنتی، غالبا یک طبقه و با خشت و گل و تیرچوبی بنا گردیده بود.
آب شرب مردم ازجوی های آب روان درکوچه ها تامین میشد و ساکنین هرمحله به نوبت آب جوی را در آب انبارها ذخیره کرده و به تدریج از آن آب غیربهداشتی و آلوده بوسیله تلمبه های دستی استفاده میکردند و از لوله کشی آب خبری نبود.
هنوز در کوچه ها و خیابان ها درشکه ها و گاری های اسبی در تردد بودند.
در خانه ها یخچال و تلویزیون و وسایل گازسوز و سایر وسایل زندگی مدرن وجود خارجی نداشت.
بیمارستان ها محدود به چند بیمارستان دولتی با حداقل امکانات بود و اثری از بیمارستان های مجهز و قابل قبول از لحاظ معیارهای جهانی دیده نمیشد.
پوشش مردم و سفره غذائی آنان بسیار ساده و مبتدی و در حداقل بود.
بیماری های مسری مانند مالاریا، آبله ،سل، کچلی، تراخم، سالک، وبا و حصبه بیداد میکرد. اکثریت مردم سواد خواندن و نوشتن نداشتند.
مردم از چند نوبت قحطی که در هرنوبت از آن هزاران نفر از گرسنگی در خیابانها جان باخته بودند خاطرات تلخی در جانشان نشسته بود.
وقتی پایتخت در شرایطی بود که شمه ای از آن ذکر شد میتوان تصور نمود که در سایر شهرها و روستاها وضع به چه منوالی بوده است.]]
آیا بنظرتان آشنا نیست , این متن کدام تاریخ ودوران ایران را در ذهن شما تداعی میکند ؟
بی تردید و بنابر گواهی اسناد و مدارک بجا مانده تاریخی این دوران اواخر دوران قاجار و زمان پادشاهی محمد علی شاه و احمد شاه قاجار و قبل از پادشاهی رضا شاه میباشد.
حال دقت کنید که رها شدن مردم از این فقر و جهل و بیماری , چگونه و به چه دلیل و توسط چه کسی یا چیزی بود ؟
توجه کنید :
[[ طی این 60-70 سال با همه سوء مدیریت ها و فسادها و حاکمیت های خودکامه ، ایران به وضعیت کنونی رسیده که همه شاهد آن هستیم و اصلا قابل مقایسه با قبل نیست. این تغییرات و تحولات محسوس و آشکار نه باهمت و کوشش و میهن دوستی رژیم پادشاهی گذشته و نه با کاردانی و درایت و سلامت جمهوری اسلامی جانشین آن به وقوع پیوسته، بلکه همه این پیشرفت ها و توسعه ها به برکت سرازیر شدن دلارهای نفتی به خزانه این کشور و تمکن مالی حاصل از آن حادث گردیده است. و آن کس که این ثروت ملی را از چنگال دولت استعمارگر انگلیس بیرون کشید و با ملی کردن نفت و ریختن پول آن در شریان های اقتصادی و صنعتی کشور، سبب چنین تحولات عظیم و شگرفی در این مملکت و در زندگی این ملت گردید شخصیت ملی و جاودانی تاریخ ایران دکتر محمد مصدق است.]]
منبع خبر :
http://www.ettelaat.net/14-maj/news.asp?id=79694&sort=Iran
هرچند که فقط خواندن متن فوق برای درک اینکه نگارنده این مطلب یا بر اثر کهولت سن و یا بیماری آلزایمر چنان دچار فراموشی شده که بعد زمانی و مکانی را قاطی کرده و دوره رضا شاه بزرگ را به دوره نخست وزیری مرحوم مصدق نسبت داده و تجدد و گام نهادن ایران را در جاده پیشرفت و تعالی را نه مدیون همت و کاردانی و درایت هیچ کس نمیداند , بلکه فقط به فقط در آمدن از آن دوران نکبت را از دلارهای نفتی میداند!!
و سپس فقط مصدق را یکه و تنها به بالای رینگ ب در مقابل امپراتوری انگلیس قرار داده و درآخر مبارزه مرحوم مصدق را همچون راکی بالبو از بالای رینگ پیروز و قهرمان به جهانیان اعلام میکند!!
و تلاش همه بزرگان و فرهیختگان و ناموران و زحمتکشان را به هیچ میگیرد و فقط با ریختن پول در شریان های اقتصادی و نشستن و تماشا کردن همه چیز روبراه میشود و بلبلها چهچه میزنند وتحولات شگرف رخ میدهد و ....
میگویند :
بهترین راه برای تخریب یک شخصیت بدترین تعریف و ستایش کردن از او میباشد .
آقایان هیچکاره , در وطنپرستی و عشق به میهن دکتر مصدق شکی نیست ,
اما خواهشا کارتون سوپرمن را برای ما تعریف نکنید , چرا که دسترسی به منابع تاریخ معاصر ایران فقط فشردن چند دکمه میباشد.
وهرچند کمی برای شما گفتن این نکته را دیر میدانم ولی احترام به بزرگان باید از صمیم قلب و حقیقی باشد نه آنکه شما مردم را وادار به یادآوری و تبریک گفتن
به یکدیگر کنید !
و باید یکبار دیگر به این حضرات یادآور شد که :
گویند پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل
شما را به خدا سوگند میدهم دست از سر مرحوم مصدق بردارید و تن اورا در گور نلرزانید وخودتان را با آن کارنامه سیاه و اعمال ننگین به او نچسبانید و آویزان او نشوید و بگذارید تا روح پیر مرد در آرامگاه ابدیش آرام بگیرد و به آرامش برسد.
و مطمئن باشید که با تعریفی اینچنین , بیشتر سبب آبروریزی و نمایش و حاشا کردن نادانی خودتان میگردید.//
این متن را بخوانید :
[[ تهران به عنوان پایتخت کشور اکثر خیابان ها و کوچه ها خاکی، خانه هاسنتی، غالبا یک طبقه و با خشت و گل و تیرچوبی بنا گردیده بود.
آب شرب مردم ازجوی های آب روان درکوچه ها تامین میشد و ساکنین هرمحله به نوبت آب جوی را در آب انبارها ذخیره کرده و به تدریج از آن آب غیربهداشتی و آلوده بوسیله تلمبه های دستی استفاده میکردند و از لوله کشی آب خبری نبود.
هنوز در کوچه ها و خیابان ها درشکه ها و گاری های اسبی در تردد بودند.
در خانه ها یخچال و تلویزیون و وسایل گازسوز و سایر وسایل زندگی مدرن وجود خارجی نداشت.
بیمارستان ها محدود به چند بیمارستان دولتی با حداقل امکانات بود و اثری از بیمارستان های مجهز و قابل قبول از لحاظ معیارهای جهانی دیده نمیشد.
پوشش مردم و سفره غذائی آنان بسیار ساده و مبتدی و در حداقل بود.
بیماری های مسری مانند مالاریا، آبله ،سل، کچلی، تراخم، سالک، وبا و حصبه بیداد میکرد. اکثریت مردم سواد خواندن و نوشتن نداشتند.
مردم از چند نوبت قحطی که در هرنوبت از آن هزاران نفر از گرسنگی در خیابانها جان باخته بودند خاطرات تلخی در جانشان نشسته بود.
وقتی پایتخت در شرایطی بود که شمه ای از آن ذکر شد میتوان تصور نمود که در سایر شهرها و روستاها وضع به چه منوالی بوده است.]]
آیا بنظرتان آشنا نیست , این متن کدام تاریخ ودوران ایران را در ذهن شما تداعی میکند ؟
بی تردید و بنابر گواهی اسناد و مدارک بجا مانده تاریخی این دوران اواخر دوران قاجار و زمان پادشاهی محمد علی شاه و احمد شاه قاجار و قبل از پادشاهی رضا شاه میباشد.
حال دقت کنید که رها شدن مردم از این فقر و جهل و بیماری , چگونه و به چه دلیل و توسط چه کسی یا چیزی بود ؟
توجه کنید :
[[ طی این 60-70 سال با همه سوء مدیریت ها و فسادها و حاکمیت های خودکامه ، ایران به وضعیت کنونی رسیده که همه شاهد آن هستیم و اصلا قابل مقایسه با قبل نیست. این تغییرات و تحولات محسوس و آشکار نه باهمت و کوشش و میهن دوستی رژیم پادشاهی گذشته و نه با کاردانی و درایت و سلامت جمهوری اسلامی جانشین آن به وقوع پیوسته، بلکه همه این پیشرفت ها و توسعه ها به برکت سرازیر شدن دلارهای نفتی به خزانه این کشور و تمکن مالی حاصل از آن حادث گردیده است. و آن کس که این ثروت ملی را از چنگال دولت استعمارگر انگلیس بیرون کشید و با ملی کردن نفت و ریختن پول آن در شریان های اقتصادی و صنعتی کشور، سبب چنین تحولات عظیم و شگرفی در این مملکت و در زندگی این ملت گردید شخصیت ملی و جاودانی تاریخ ایران دکتر محمد مصدق است.]]
منبع خبر :
http://www.ettelaat.net/14-maj/news.asp?id=79694&sort=Iran
هرچند که فقط خواندن متن فوق برای درک اینکه نگارنده این مطلب یا بر اثر کهولت سن و یا بیماری آلزایمر چنان دچار فراموشی شده که بعد زمانی و مکانی را قاطی کرده و دوره رضا شاه بزرگ را به دوره نخست وزیری مرحوم مصدق نسبت داده و تجدد و گام نهادن ایران را در جاده پیشرفت و تعالی را نه مدیون همت و کاردانی و درایت هیچ کس نمیداند , بلکه فقط به فقط در آمدن از آن دوران نکبت را از دلارهای نفتی میداند!!
و سپس فقط مصدق را یکه و تنها به بالای رینگ ب در مقابل امپراتوری انگلیس قرار داده و درآخر مبارزه مرحوم مصدق را همچون راکی بالبو از بالای رینگ پیروز و قهرمان به جهانیان اعلام میکند!!
و تلاش همه بزرگان و فرهیختگان و ناموران و زحمتکشان را به هیچ میگیرد و فقط با ریختن پول در شریان های اقتصادی و نشستن و تماشا کردن همه چیز روبراه میشود و بلبلها چهچه میزنند وتحولات شگرف رخ میدهد و ....
میگویند :
بهترین راه برای تخریب یک شخصیت بدترین تعریف و ستایش کردن از او میباشد .
آقایان هیچکاره , در وطنپرستی و عشق به میهن دکتر مصدق شکی نیست ,
اما خواهشا کارتون سوپرمن را برای ما تعریف نکنید , چرا که دسترسی به منابع تاریخ معاصر ایران فقط فشردن چند دکمه میباشد.
وهرچند کمی برای شما گفتن این نکته را دیر میدانم ولی احترام به بزرگان باید از صمیم قلب و حقیقی باشد نه آنکه شما مردم را وادار به یادآوری و تبریک گفتن
به یکدیگر کنید !
و باید یکبار دیگر به این حضرات یادآور شد که :
گویند پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل
شما را به خدا سوگند میدهم دست از سر مرحوم مصدق بردارید و تن اورا در گور نلرزانید وخودتان را با آن کارنامه سیاه و اعمال ننگین به او نچسبانید و آویزان او نشوید و بگذارید تا روح پیر مرد در آرامگاه ابدیش آرام بگیرد و به آرامش برسد.
و مطمئن باشید که با تعریفی اینچنین , بیشتر سبب آبروریزی و نمایش و حاشا کردن نادانی خودتان میگردید.//
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر