معتادان تحصیلکرده و اعتیاد آگاهانه !
هفته پیش خبری مبنی برآمار معتادان و مدرک تحصیلی آنها از سازمان
مبارزه با مواد مخدر در رسانه ها داخلی نشر و پخش شد که این خبر
واقعا جای تأمل و تعمق و تفکر دارد ؛
(( ۷۵٪ معتادین دارای مدرک دیپلم و دیپلم به بالا میباشند که ۲۲٪ آنها لیسانس و فوق لیسانس هستند! ))
پیش از این در کشور خودمان و در تمام دیگر کشورها بیسوادی و
ناآگاهی بزرگترین دلیل گرایش به سمت مواد مخدرواعتیاد بود اما چرا و
بنابر چه دلایلی درایران این حقیقت بصورت معکوس درآمده و جوانانی که
دارای تحصیلات متوسط وعالی هستند٬ سه چهارم از کل آمار معتادان را
تشکیل میدهند؟
در اصل ما در اینجا با پدیده ای بنام
اعتیاد آگاهانه وبرگزیده و خودخواسته مواجه هستیم .
اعتیادی که افراد تشکیل دهنده آن و مصرف کنندگان محصولات بازارش ٬
با شناخت و دانش کامل از محتوای اجناس مصرفی وگران بودنش و با
آگاهی از عواقب و اثرات آتی آن بر جسم و روح و روانشان و با دانستن
برغیر قانونی بودن حمل و تهیه و استعمال مواد مخدر و آگاهی از جرم
ودستگیری و مجازات وزندان که در انتظارشان است باز هم به سراغش
میروند و به مصرفش ادامه میدهند وپیه تمام مشکلات و مکافات را به تن
خود میمالند و عواقب و تبعاتش را بجان میخرند !!
بهانه افراد بیسواد برای موجه نشان دادن مصرف مواد مخدر٬
فرار از بدبختی و بیچارگی است اما دلیل و بهانه افراد تحصیل کرده و با
سواد چیست ؟
کم وبیش همه آنها در وحله اول علت گرایش و استفاده از مواد مخدر را
فرار از درد دانستن ورهائی ازرنج فهمیدن و لذت
بردن از ندانستن و نفهمیدن و رفتن و کیف کردن
درعالم بیخبری میدانند و در این نکته متفق القول و همنظر میباشند.
و پس از آن نکات دیگری چون ;
بیخیال شدن در مقابل فشارهای اجتماعی و کمبود ها ویا فرار از توقعات
بجا یا بیجای والدین و اطرافیان و یا رهائی از وظایف شهروندی و برداشتن
قیود اخلاقی و لذت بی مسئولیتی حاصل از آن میباشد.
( نگرش غلط جامعه به اعتیاد و فرد معتاد وآدم بحساب نیاوردن آنها و طرد او از جمع خانواده دلیل اصلی عدم تصمیم بی ترک اعتیاد میباشد )
نحوه برخورد و ادبیات گفتاری و قوانین و ضوابطی که نیروی انتظامی و
مراجع مرتبط و مسئول ستاد مبارزه با مواد مخدر از آن استفاده میکنند
قدیمی و دیگر دارای آن کارائی و کارکرد نمیباشد و اکثر آن درگذشته و
بنابر برداشت و مطالعه و تحقیق از افراد معتاد بیسواد تهیه شده , پس
باید در آن تجدید نظری اساسی و بنیادی بکنند و با درایت وآینده نگری
و با دیدی بازتر به این حقیقت یعنی همین اعتیاد آگاهانه و معتادان
تحصیلکرده بنگرند و بیاندیشند.
چرا که شاهد هستم که تقریبا بیشتر روشهای درمان و معالجات قدیمی و
فعلی در این افراد بی اثر و یا کم اثر است .
پس باید برای این معضل بعنوان یک پدیده جدید و برای شناخت بیشتر این
افراد نشست های مستمر و گفتگو های روشن و دقیق
و علمی مسولین همراه با مشورت و همفکری با
پزشکان ومربیان و مدد کاران اجتماعی صورت بگیرد
تا در صدد یافتن راه حل های مناسب وروشهای نوینی برای ترک و درمان
متناسب با سواد و کلاس اینگونه معتادان و درخور شخصیت و رعایت حال
آنها باشد.
ومیبایستی از طریق صدا و سیما با نشان دادن برنامه هائی ,
برای آموزش خانواده ها و کل افراد جامعه در راستای نگرش و طریقه
درست و برخورد صحیح با این دسته از معتادان اقدام گردد.
تا از گرایش و سقوط دیگر جوانان به ورطه اعتیاد جلوگیری کرده و بتوانیم
سرمایه های واقعی مملکت که همین جوانان آلوده میباشند را نجات داده و
به مسیر درست راهنمائی کنیم.
هفته پیش خبری مبنی برآمار معتادان و مدرک تحصیلی آنها از سازمان
مبارزه با مواد مخدر در رسانه ها داخلی نشر و پخش شد که این خبر
واقعا جای تأمل و تعمق و تفکر دارد ؛
(( ۷۵٪ معتادین دارای مدرک دیپلم و دیپلم به بالا میباشند که ۲۲٪ آنها لیسانس و فوق لیسانس هستند! ))
پیش از این در کشور خودمان و در تمام دیگر کشورها بیسوادی و
ناآگاهی بزرگترین دلیل گرایش به سمت مواد مخدرواعتیاد بود اما چرا و
بنابر چه دلایلی درایران این حقیقت بصورت معکوس درآمده و جوانانی که
دارای تحصیلات متوسط وعالی هستند٬ سه چهارم از کل آمار معتادان را
تشکیل میدهند؟
در اصل ما در اینجا با پدیده ای بنام
اعتیاد آگاهانه وبرگزیده و خودخواسته مواجه هستیم .
اعتیادی که افراد تشکیل دهنده آن و مصرف کنندگان محصولات بازارش ٬
با شناخت و دانش کامل از محتوای اجناس مصرفی وگران بودنش و با
آگاهی از عواقب و اثرات آتی آن بر جسم و روح و روانشان و با دانستن
برغیر قانونی بودن حمل و تهیه و استعمال مواد مخدر و آگاهی از جرم
ودستگیری و مجازات وزندان که در انتظارشان است باز هم به سراغش
میروند و به مصرفش ادامه میدهند وپیه تمام مشکلات و مکافات را به تن
خود میمالند و عواقب و تبعاتش را بجان میخرند !!
بهانه افراد بیسواد برای موجه نشان دادن مصرف مواد مخدر٬
فرار از بدبختی و بیچارگی است اما دلیل و بهانه افراد تحصیل کرده و با
سواد چیست ؟
کم وبیش همه آنها در وحله اول علت گرایش و استفاده از مواد مخدر را
فرار از درد دانستن ورهائی ازرنج فهمیدن و لذت
بردن از ندانستن و نفهمیدن و رفتن و کیف کردن
درعالم بیخبری میدانند و در این نکته متفق القول و همنظر میباشند.
و پس از آن نکات دیگری چون ;
بیخیال شدن در مقابل فشارهای اجتماعی و کمبود ها ویا فرار از توقعات
بجا یا بیجای والدین و اطرافیان و یا رهائی از وظایف شهروندی و برداشتن
قیود اخلاقی و لذت بی مسئولیتی حاصل از آن میباشد.
( نگرش غلط جامعه به اعتیاد و فرد معتاد وآدم بحساب نیاوردن آنها و طرد او از جمع خانواده دلیل اصلی عدم تصمیم بی ترک اعتیاد میباشد )
نحوه برخورد و ادبیات گفتاری و قوانین و ضوابطی که نیروی انتظامی و
مراجع مرتبط و مسئول ستاد مبارزه با مواد مخدر از آن استفاده میکنند
قدیمی و دیگر دارای آن کارائی و کارکرد نمیباشد و اکثر آن درگذشته و
بنابر برداشت و مطالعه و تحقیق از افراد معتاد بیسواد تهیه شده , پس
باید در آن تجدید نظری اساسی و بنیادی بکنند و با درایت وآینده نگری
و با دیدی بازتر به این حقیقت یعنی همین اعتیاد آگاهانه و معتادان
تحصیلکرده بنگرند و بیاندیشند.
چرا که شاهد هستم که تقریبا بیشتر روشهای درمان و معالجات قدیمی و
فعلی در این افراد بی اثر و یا کم اثر است .
پس باید برای این معضل بعنوان یک پدیده جدید و برای شناخت بیشتر این
افراد نشست های مستمر و گفتگو های روشن و دقیق
و علمی مسولین همراه با مشورت و همفکری با
پزشکان ومربیان و مدد کاران اجتماعی صورت بگیرد
تا در صدد یافتن راه حل های مناسب وروشهای نوینی برای ترک و درمان
متناسب با سواد و کلاس اینگونه معتادان و درخور شخصیت و رعایت حال
آنها باشد.
ومیبایستی از طریق صدا و سیما با نشان دادن برنامه هائی ,
برای آموزش خانواده ها و کل افراد جامعه در راستای نگرش و طریقه
درست و برخورد صحیح با این دسته از معتادان اقدام گردد.
تا از گرایش و سقوط دیگر جوانان به ورطه اعتیاد جلوگیری کرده و بتوانیم
سرمایه های واقعی مملکت که همین جوانان آلوده میباشند را نجات داده و
به مسیر درست راهنمائی کنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر