شنبه، آذر ۰۷، ۱۳۹۴

خیلی وقته که یه سری به خودم نزدم !

                                           خیلی  وقته که یه سری به خودم نزدم !



امروز تو بلاگر به چند تا بلاگ سر زدم و چند تا از نوشته های آنها را خوندم .

همش دلنوشته های مربوط به خودشون بود ... خود , خودشون !

بیشتر از خاطره های نو و کهنه خودشون نوشته بودند و داشتند آنها را با دلتنگی ها همون لحظه شون اندازه می گرفتند .

یا داشتند امروز شون را با یک یا دو و یا سه چهار سال پیش مقایسه میکردند.
و لابد بخاطر این مقایسه میکنند که بفهمند تو این مسیر پر پیچ و خم زندگی خودشون الان کجا هستند و چقدر راه اومدند و چقدر از این مسیر را طی کردند !؟ 

یا از دوستانشون و اخلاق و عادت اونها نوشتند تا شاید خودشون را پیدا کنند !

یا از تفاوت های خانه جدید غربت با آن خاک از آن بریده وطن نوشتند و سخت دارند وزن آنها را سبک و سنگین میکنند تا بفهمند که در این قمار زندگی برنده شدند یا بازنده ؟! 

یکی از  مادر بودن خودش نوشته بود و سعی میکرد کودک درون خودشو به بچه دلبندش نزدیک و نزدیک تر بکنه ...

یکی فقط از هم اتاقی خودش نوشته بود و همه کارهای خودشو از زاویه دید و از چشم  او نگاه میکرد و بعد آنها را تجزیه و تحلیل میکرد تا خودشو قانع بکنه !

همه بنوعی با خودشون بودند و با خودشون زندگی میکردند و درگیر خودشون بودند ...

به خودم فکر کردم .

به خودم که اصلا به فکر خودم نبودم و نیستم و تا حالا تو هیچکدوم از وبلاگهای خودم از خودم هیچی نگفتم و ننوشتم !

خیلی حرفه ...

من سه چهار سال هست که دارم هر روز مینویسم ولی تابحال حتی یک پست هم از خودم  ,  از دل خواسته هام ,  از حال و روزم , از غم ها و شادی ها م ,  از خوشی ها و دل تنگی هام و کلا از هیچ چیز خودم هیچی ننوشتم .

من تابحال دلنوشته ای نداشتم و ندارم و تا حالا اصلا دلنوشته ای ننوشتم . 

راستشو بخواین هم ترسیدم و هم حالم گرفته شد .

ترسیدم از اینکه مبادا من هیچی نداشتم و ندارم که تا الان از خودم هیچ چیزی ننوشتم ...!

و وحشتم بیشتر شد که دیدم به جز تعداد انگشت شماری تعریفک های شل و ول و آبکی و بی دلیل و بی در و پیکر , دیگران هم جز فحش دادن و بد و بیراه گفتن به من , راجع به من هیچی نگفتند و ننوشتند و من هم ندیدم و نخوندم !!

و حالم گرفته شد , اونهم نه برای خودم , بلکه برای وبلاگم !!

دلم خیلی براش سوخت چون من ؛

مثل خیلی ها  باهاش حال نکرده بودم ...

مثل خیلی ها براش ناز نکرده بودم ...

مثل خیلی ها تهدید به ننوشتنش نکرده بودم ...

مثل خیلی ها  براش اظهار دلتنگی نکرده بودم ...

مثل خیلی ها  باهاش قهر و آشتی و نرمی و درشتی نکرده بودم ...

مثل خیلی ها ازش پیش دیگران تعریف و تمجید نکرده بودم ...

مثل خیلی ها ازش بعنوان یه جای دنج و امن نام نبرده بودم  و استفاده نکردم ...

مثل خیلی ها توش عکس گل و بلبل نذاشتم و شعرهای عاشقانه براش نخوندم و نذاشتم ... 

مثل خیلی ها مواظبش نبودم و راه به راه تنظیمات اونو انگولک نکرده بودم و هی عکس پشت نمایه اونو عوض نکرده بودم و با تغییر فصلها اونو تغییر نداده بودم و و از امکانات جدیدی که در این چند سال برای بالا بردن کیفیتش گذاشتند استفاده نکردم و همه رو از اون دریغ داشتم ...

من همون تنظیماتی که روز اول براش انتخاب کردم و بنابر همون ها عکس ها و اندازه ها که تنظیمش کردم را تنها براش انجام دادم و بعدش فقط ازش مثل خر کار کشیدم و هر روز بارش کردم و بارش کردم و نوشتم و بارش کردم و درست مثل یک برده ازش کار کشیدم و استفاده ابزاری کردم ... بیچاره ! 

دروغ نگم , به اونهائی که فقط به فکر خود شون بودند و هستند و فقط از خودشون گفتن و میگن و فقط دلنوشته خودشونو مینویسند و میگذارند حسودیم شد !

 چون که ؛

 مشکلشون فقط خودشون هستند و فقط به خودشون فکر میکنند و فقط غصه خودشون میخورند و فقط از خودشون میگن و فقط به فکر خودشون هستند ...

نه به جمهوری اسلامی و آخوندها کاری دارند ...

نه مردم و گرانی و تورم براشون مهمه ...

نه نگران خشکسالی و بی آبی هستند ...

فقط وقتی چشمهای خودشون میسوزه یاد آلودگی هوا می افتند ...

براشون , جوک امیر تتلو و مدل موی ممد گلزار و  برد و باخت  قرمز و آبی و تصادف علی دائی و ..... از بیانات رهبری و نتیجه مذاکرات هسته ای و دادگاه مفسدان اقتصادی و تحریکات قومی و تجزیه طلبی و خالی شدن منابع آبهای زیر زمینی و معضل چند میلیارد مکعب آب شور پشت سد گتوند و آمار اعتیاد و طلاق و فحشا و ... مهمتر هست و دم به ساعت هم سایت بچه پولدارها را چک میکنند که ببینند عکس جدید گذاشتن یا نه ؟

شما به من بگین اینا خوشبخت نیستند  و در امنیت و سلامت کامل زندگی خوش و آسوده ای ندارند ؟!

سرتون را درد آوردم , شرمنده ام ...

با همه این احوال زیاد هم ناراحت نیستم و همینجوری بودن خودم رو هم خیلی بد نمیدونم ...

فقط خواستم بگم که من خیلی وقت هست که یه سری به خودم نزدم , شما چطور ؟ 

   

هیچ نظری موجود نیست: