چهارشنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۹۴

دیروز هیچکس بیاد مادران داغدیده نبود ...

                   دیروز هیچکس بیاد مادران داغدیده نبود ...



دیروز هیچکس صدای هق هق گریه پدران را نشنید ...

دیروز هیچکس به ضجه خواهران غواصان توجهی نکرد ...

رذالت و پستی دولتمردان و مدیران جمهوری اسلامی در سواستفاده از خون جوانان وطن تمامی ندارد و این بی شرف های پلید در بازی و سواستفاده از خون این بچه ها هیچ خط قرمزی ندارند و پایبند به هیچ اصول اخلاقی نیستند .

دیروز مراسم تشیع پیکر این جوانان تبدیل به بازار مکاره ای برای قدرت نمائی و تخریب حریف شده بود و صحنه درگیری غیر مستقیم و کشاکش های سیاسی بود و هیچکس به یاد دل داغدار مادران و چشمهای تر پدران این جان باختگان راه وطن نبود ...


 باور ندارید ؟

یک مصاحبه از یک مادر شهید , یک گفتگو با پدر یکی از آن غواصان , یا حتی یک عکس از آنها در روزنامه ها و سایت های امروز به من نشان بدهید ...!

تمام خبرها مربوط به توهین به رئیس جمهور و پلاکاردهائی که هیچ ربطی به آن شهیدان نداشت و سخنرانی آن خودفروخته نابکار میباشد بس .


به قسمتی از یک نوشته از تابناک توجه کنید :

[[  دو. همان حوالی و از تریبونی که باید ندای وحدت برخیزد؛ به رییس جمهور مورد تایید ملت و رهبری که زمان شهادت همین عزیزان؛ عضو شورای عالی دفاع، فرمانده پدافند کل کشور و همچنین رئیس ستاد قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء (ستاد فرماندهی جنگ) بوده، اهانت می شود. دوربین رسانه ای که از بیت المال اداره می شود، تابلویی را به تصویر می کشد که نوشته «شهدا شرمنده ایم ... که دکتر ظریف با قاتلان شما خوش و خندان است»! و ظریف تنها کمی آنطرف تر، بدون هماهنگی های مرسوم به دیدار دسته گل هایِ دست بسته ی میهن آمده است و آرام، می رود.]]

تو را بخدا به این عکس نگاه کنید یک کدام از این نانجیب های پست حتی لباس سیاه بر تن ندارد !!!


 
کابینه دولت اینور , دلواپسان آنور , انحرافی ها یکور , فتنه گران دورتر مردم در وسط و دلقکان مداح برای ادا بازی بیشتر و معلق زدن پشت میکروفون  ....

ننگ و نفرین بر شما باد که هنوز همانند زالو از خون این گلهای پرپر مینوشید و از پیکر و تابوت آنها پله برای رسیدن به مقام بالاتر میسازید ...

 

[[ پارسینه/محمد گنجی:  دلم می گیرد وقتی درست یک شب مانده به تشییع پیکر شهدای غواص این عکس را کنار میدان بهارستان می بینم؛ قرار است فردا مردم بیایند و با فرزندانشان وداع کنند، اما یکی ایستاده است و دارد با جنازه های دست بسته پسرهایشان عکس یادگاری می گیرد.عجیب هم نیست، لابد انتخابات نزدیک است. بالاخره یکی باید بیاید و این گره را باز کند.نمی دانم خبط کدام مسئول است، اما آقایان مجلسی! اگر این وداع شماست ما از دور برای شهدایمان دست تکان بدهیم بهتر است. ما آداب وکالت نمی دانیم و ممکن است به تشریفات شما جسارت شود... ]]

                      

و رذالت را تا بدانجا رساندند که زمان مراسم تشیع پیکر این کشته شدگان را با فروش بلیت برای زنان در بازی والیبال ایران و امریکا همزمان کردند تا مبادا فریاد آنها در این هیاهو بگوش برسد و در صورت اعتراض به آنها بگویند :

خجالت بکشید ما شهید دادیم که شما بروید ورزشگاه والیبال ببینید ؟

ببینید چگونه از خون این جوانان ابزاری برای برای سرکوبی و خواسته های برحق مردم میسازند :

[[ عده ای زیادی از خانمها که از ساعات ابتدایی امروز منتظر خرید بلیط بازی های والیبال ایران بودند غافلگیر شدند.حدودا ده دقیقه قبل از ساعت 10 صبح که زمان فروش اینترنتی بلیطهای این مسابقات اعلام شده بود ،یک بند به بندهای اطلاعیه اضافه شد: «فروش بلیت بانوان به دلیل تکمیل ظرفیت امکان پذیر نیست!»
پیشتر در سایت فروش بلیت اعلام شده بود بلیت بانوان با ظرفیت محدود 500 نفر فروخته می شود.  در چند روز اخیر حواشی گوناگونی برای حضور یا عدم حضور بانوان در مسابقات ورزشی ایجاد شده بود..پیش از این نیز پیامک ها و اطلاعیه هایی برای مخالفت با حضور زنان در ورزشگاه آزادی ارسال و منتشر شده بود!]]




راستی محسن میردامادی چشم فتنه هم آزاد شد , صدالبته که نه برای تسلیت گفتن به خانواده غواصان و دلجوئی از آنها!

خبرش ریز و در یک کادر کوچک در لابلای اخبار حواشی  مراسم گم و گور شد ...


و صدای ناله مادران و هق هق گریه پدران در لابلای این جنغولک بازی سیاسی گم شد و از فردا دیگر هیچکس بفکر آنها نیست .


 

هیچ نظری موجود نیست: