چهارشنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۹۲

دیدار شیطان و پیامبر اسلام و تشکیل جلسه ای پیرامون مسائل مهم روز

دیدار شیطان و پیامبر اسلام و تشکیل جلسه ای پیرامون مسائل مهم روز



من هم اول باورم نشد و تیتر منبع خبر را که خواندم فکر کردم شوخی هست و در قالب طنز نوشته شده و جوک گفته اند .....,

ولی باور کنید که این حرفها را یک آخوند و کارشناس مسائل دینی بنام حجت الاسلام انصاریان  در شب ٢١ ماه رمضان و در هیئت همدانی ها  زده است . 

ایشان مدعی شدند که این دیدار و جلسه  در خانه  ( ام سلمه ) مابین ابلیس و پیامبر برگزار شده و کسی خواسته وارد شود و اجازه میگیرد   و پیامبر گفته: که راهش بدهید , ابلیس ( خودمان ) هست , و در را بر او نبندید !
( عجب ابلیس با ادب و با تربیتی ! ) 

و شیطان هم برای آنکه پیامبر باور کند که کلکی در کارش نیست و  شیطنتی  نمیخواهد بکند و این جلسه کاملا رسمی هست ,

به رسول میگوید : من از جانب خدا مامور شدم تا با تو جلسه ای برگزار کنم و دو تا فرشته هم شاهد می آورد !

[ من نمیدونم اگر شیطان از خدا حرف شنوی دارد هنوز هم از خدا اطاعت میکند و خدا هم میتواند به او دستور دهد , چرا خداوند عالم به شیطان دستور نمیدهد که دست از سر ما آدم ها بردارد و ما را  به گمراهی و گناه و فساد نکشاند , تا هم مارا اذیت نکند و هم  اینهمه مشکل و دردسر و اینهمه پرونده برای رسیدگی در روز قیامت و مشکل تهیه  سوخت برای آتش جهنم و اینقدر بامبول نزند و هزینه اضافه نتراشد و خرج بیخود برای خدا درست نکند و وقت اورا نگیرد؟ ]

به هر حال در این جلسه که بیشتر شبیه یک بازجوئی و تخلیه اطلاعاتی از جانب پیامبر است , و شیطان هم مثل بچه آدم و درست مثل اعترافات تلویزیونی جاسوسان و معترضان  و مخالفین نظام جمهوری اسلامی هر چه که پیامبر از او میپرسد , با خلوص نیت و صداقت تمام به او پاسخ میدهد.

 و آدم شک میکند که بچه به این خوبی و درستی چطور اینقدر شیطان شده و ما باید از او بترسیم و از ترسش به دامان خدا پناه ببریم ؟

حالا حساب کنید که شیطان با پیامبر که مظهر مهر و عطوفت اسلامی و صبوری و گذشت بود ,اینگونه  راست گفته و پته خودش را بر آب ریخته ....

اگر گیر برادر حسین بازجو کیهان و یا دیگر برادران بازجوی جمهوری اسلامی  در اوین می افتاد , چه ها که اقرار نمیکرد و چه ها که نمیگفت ........ 

به کمی از قسمت اول سخنرانی این آخوند آگاه دقت کنید :

[[ این کارشناس مسائل دینی تصریح کرد:‌ اگر بخواهیم از کار این دشمن آگاهی پیدا کنیم باید به این روایت دقت کنیم:

پیامبر اکرم در خانه «اُمّ سلمه» نشسته بودند کسی اجازه ورود خواست حضرت رسول فرمودند ابلیس است، در را به روی او نبندید نمی‌خواهم راهش ندهید در را باز کنید و بگذارید بیاید.
وی افزود: وقتی ابلیس روبه‌روی پیامبر (ص) نشست، گفت :

من به اختیار خودم به اینجا نیامده‌ام دو فرشته از جانب خداوند من را مأمور کردند تا جلسه‌ای با تو داشته باشم.

حضرت فرمودند: من سؤالاتی دارم که تو باید به آنها جواب بدهی.
حجت‌الاسلام انصاریان ادامه داد:‌ حضرت رسول از شیطان پرسید در این دنیا با چه کسی دشمن هستی؟

شیطان گفت:‌ با تو! نسبت به شما دشمنی بسیار دارم.

حضرت پرسیدند، چرا؟

شیطان جواب داد تا با این قدرت معنوی مردم را هدایت می‌کنی و به آنها وعده قطعی می‌دهی که آنها را در قیامت نیز شفاعت خواهید کرد. تو مانع و مخل کار من هستی و زحمت مرا به باد می‌دهی.
وی گفت:
حضرت رسول (ص) از شیطان پرسید: آیا با کس دیگری هم دشمن هستی،

شیطان گفت من با یاران و دوستان تو هم دشمن هستم. و الی....مابقی در؛

منبع خبر :http://www.parsine.com/fa/news/136109/نظر-شیطان-درباره-حضرت-علیع 

اما دو نکته در بیانات گهربار این کارشناس خبره مسائل دینی و اسلامی هست :



١- * شیطان از چه کسانی رضایت کامل دارد؟
وی اظهار داشت: پیامبر فرمود شیطان از چه کسی رضایت کامل داری شیطان گفت از زنانی که با روی و موی باز با لباس و پوشش خود جلب توجه کرده، با آرایش بیرون آمده و دین مردم را غارت می‌کنند. شیطان در حالی این سخنان را می‌گفت که آن زمان بدحجابی در شهر مدینه وجود نداشت.

[ اگر بدحجابی در آنزمان در مدینه نبود , مطمئنا حرف و حدیثی هم درباره اش نبود و نمیگفتند و حتما بوده ...]

٢- * رضاخان با فرمان کشف حجاب، کمر 124 هزار پیامبر را شکست!
حجت‌الاسلام انصاریان در خاتمه خاطرنشان کرد: یکی از اساتید امام راحل مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی است که بنده بی‌واسطه تربیت‌شده‌های او را دیده بودم. می‌گفتند وقتی رضاخان زنان را با زور خود وادار به کشف حجاب کرد، مرحوم شاه‌آبادی بر بالای منبر گفت: رضاخان، این زندیق، با مسئله بی‌حجابی زنان کمر 124 هزار پیامبر را شکست و انبیاء را زمین‌گیر کرد.

[ جناب حجت الاسلام انصاریان باید به  آخوند شاه آبادی که از صدقه سر شاه , آباد و آبادی شده که الان باید با در بهشت با ملایک و حوریان  مشغول تحریر و
تدوین و رسیدگی به چاپ رساله خودشان در بهشت باشند ,
پیامی بفرستند  تا شاه آبادی به خدا گوشزد کند که یا کمربندهای چرمی پهن به کمر پیامبران ببندد و یا از باشگاه های بدنسازی بهشت کسانی را برای پیامبری انتخاب کند که با یک فرمان کمرشان نشکند و زمین گیر شوند !!

 بگردم رضا شاه بزرگ را که یک فرمانش چنین میکند ,اگر میخواست  یک سیلی یا چکی بزند چه میشد ؟
هر چند که همه کارها دست خداست و خدا بر همه چیز آگاه هست و این کمر شکستن هم حکمت الهی داشته و رضاشاه به امر خدا چنین فرمانی داده بود !]

هیچ نظری موجود نیست: