جمعه، مرداد ۰۴، ۱۳۹۲

شیشه , اشک خدا یا 覚せい剤 , KAKUSEIZAI

 شیشه ,   اشک خدا    یا     覚せい剤  ,  KAKUSEIZAI

[[ تفاوت های مصرف کنندگان ژاپنی و معتادان ایرانی به ماده مخدر محرکه  شیشه ]]




هنوز ازخبر سونامی اول شیشه در ایران و در میان جوانان و زنان چندی
نگذشته بود که مسئولین ! هشدارو بشارت  سونامی دوم را که در راه است ,
با افتخار و وقاحت تمام اعلام نمودند.

 و چند روز پیش هم از جایگزینی هروئین با دیگر مواد خبری درج شد که
مردم سیاست زده ما (( که خودم هم یکی از آنها بودم  )) همچنان از کنار
این دسته از اخبار بیتفاوت گذر میکنیم  و سرمان به زیپ شلوار احمدی نژاد
و رنگ عبای روحانی گرم است!

تصمیم گرفتم که هرچند ناچیز و مختصر و به اندازه آگاهی و توانائی خودم قدمی در 
راه مبارزه و آگاهسازی در مورد این مواد شوم و خانمانسوز و ویرانگر بردارم و هر از گاه مطلبی در این مورد بنویسم , که امیدوارم که مفید و موثر واقع گردد .
  
در آغاز و همین اول نوشته تاکید میکنم که هدفم سرزنش کردن و اندرز دادن و نصیحت کردن و ادای بزرگتر ها را درآوردن به کسانی که از مواد مخدر و شیشه استفاده میکنند نیست.

چرا که نه در آن حد و اندازه هستم , و نه میدانم که آن دوست و عزیزی که از این ماده استفاده میکند وآلوده آن شده , چه ها دیده و چه ها کشیده و چه شرایط و روزگاری داشته و یا برایش درست کردند , که دانسته پا در این راه گذاشته و  تن به استعمال این ماده داده و خودش را برای پرداخت تاوان آن هم  متقاعد کرده و هزینه آنرا نیز متقبل شده است . 

و نه میخواهم که با حرفهای تکراری و برشمردن مضرات و ترساندن از آخر و عاقبت کار سرشان را درد بیاورم و حوصله شان را سر ببرم .

 کلا من خودم ,اعتیاد و استعمال مواد مخدر را مانند دین امری کاملا شخصی میدانم ,
چون آن شخص , هم کاملا به میل و اراده خودش بدنبال آن رفته و آنرا انتخاب کرده و اسیر و آلوده آن گردیده  است ,
و هم  ترک کردن و گرد آن نرفتن و سالم زنگی کردنش نیز کاملا ارادی و در دستان و بنابر میل و اختیار صددرصد خود آن شخص میباشد و هست .

و تا خود شخص مصرف کننده نخواهد ,  نمیتوانند اورا بزور به کشیدن  مواد  وادرار و معتادش بکنند , و هم  اینکه  تا خودش نخواهد , نمیشود و نمیتوانند بزور اورا ببندد و بخواباندش و  ترکش بدهند . ......
بلکه هدفم ارائه و بازگو کردن  اخبار و دانسته هایی در مورد نحوه برخورد و استعمال و مصرف شیشه در  مردم کوشا و منظم و سختکوش ژاپنی و برشمردن و بیان تفاوت ها و تشابهات مصرف کنندگان و معتادین ایرانی و چشم بادامی ها , به این ماده مخدر محرکه ژاپنی هست  و میباشد .

که امیدوارم اگراین نوشته , بدرد تان نخورد و برای شما مفید واقع نشد و بر آگاهی شما نیفزود , لااقل برایتان جالب باشد و حداقل  اطلاعات و شناخت شما را نسبت به آن چیزی که استعمال میکنید را  , کمی بیشتر کند . 

[[ و خواهشمندم که اگر این نوشته را سودمند و مفید تشخیص دادید , خواندن آنرا به دیگران هم توصیه کنید و یا برایشان بفرستید  و به آنها معرفی کنید .]]
                                             ****
جوانان ایرانی جوینده  کار که در دهه های هشتاد و نود  میلادی برای کار کردن و پول درآوردن  به  ژاپن رفته بودند , در بازگشت شان  به ایران , سوغاتی های بسیاری با خود به همراه آوردند .

از کفش و لباس و لوازم برقی و مدل های جدید کامپیوتر بگیر.... تا مدل مو و نحوه حرف زدن و تیپ و سوشی  و بچه های دورگه ایرانی , ژاپنی  و...... , 

و شیشه یا سنگ و یا شابو( اسم عامیانه شیشه در ژاپن ) هم سوغاتی و هدیه , قشر جدیدی از خلافکاران یا همان یاکوزاهای ایرانی بود (( کارگرانی که در صنعت و حرفه خلافکاری و تبهکاری در ژاپن متخصص و متحبر شدند ))  که راه و روش و نحوه جدید خلاف کردن , با استفاده از تکنولوژی پیشرفته و مدرن و امکانات روز حاصل تجربه کاری آنها در ژاپن بود.

شیشه , سنگ  یا kakuseizai  , 覚せい剤, شابو و یا نام هنرمندانه آن  ( اشک خدا ) حاصل تحقیقات پژوهشگران و دانشمندان ژاپنی هست و اولین بار در کشور ژاپن و از گل گیاهی به نام ( keshi ) بدست آمد و تولید شد و برای مصرف دارو ئی در ارتش و برای سربازان تجویز  و مورد استفاده قرار میگرفت .//

نکته بسیار جالب در مورد این ماده که در خانواده و طبقه مواد مخدر جای گرفته , این است که این ماده هم مخدر است و هم محرک , یعنی هم مثل تریاک و مرفین  , سبب تسکین درد و تخدیر اعصاب میگردد و هم مثل کوکائین محرک  و نیروزا میباشد  .

این ماده از متا آمفتامین ها  و [ فنیل متیل آمینو پونو پروپان ]  میباشد.

اسم این ماده مخدر محرکه , به زبان ژاپنی و خط کانجی((   覚せい剤  کا  کو سی  زای , kakuseizai )) خوانده  و نوشته میشود  که معنی و معادل فارسی آن (( داروی بیداری بخش کارساز ))  یا کار آفرین  هست که الحق نام بسیار برازنده  و با مسمائی بر آن گذارده اند , چون کسانی که از آن استفاده میکنند نه میتوانند بخوابند و نه از کار کردن خسته میشوند, مصرف این ماده سبب بیخوابی شدید و باز ماندن چشمها و پلکها میگردد و خاصیت نیروزائی آن , سبب تحرک و کارکردن میباشد و با خاصیت مخدری خود , تا زمان تاثیر آن در بدن ,  آن شخص احساس خستگی نمیکند و  دچار کوفتگی عضلات نمیشود و درد را نیز احساس نمیکند.

اثرات مصرف آن , بیخوابی , عدم خستگی , ایجاد تمرکز بسیار بالا و دقت شدید , تحریک برخی احساسات یا بقول نئشه بازها قفل کردن و کلید کردن و میخ شدن  و
به فضا رفتن میباشد .

تاثیر شگرف  و مخرب این ماده بیشتر بر روی مغز انسان میباشد .  

طبق تحقیقات و آزمایش های اندیشمندان و محققان ,   تعداد پالس های الکتریکی مابین یاخته ها و سلول های مغزی یک انسان سالم و بالغ و عاقل , که سبب فعالیت مغز او میگردد ,  پنج الی هفت بار در ثانیه است ((  کم بودن تعداد این پالس ها سبب کند ذهنی و اختلال حواس و عقب ماندگی و فراموشی و رفتار های غیر ارادی.و ... میگردد )) که استفاده و مصرف این ماده تعداد 
این پالس های الکتریکی را پنج , شش برابر میکند و به ٢٥ الی ٤٠  مرتبه در ثانیه تا زمان تاثیر آن میرسا ند , که احساس کیف و نئشگی و لذتش حاصل این فرایند میباشد .....

ولی درست پس از از بین رفتن تاثیر آن بصورت غیرمعمول و غیر طبیعی تعداد  این پالس ها به  یک یا دو یا سه بار در ثانیه میرسد ,که احساس خستگی و سنگینی و خواب آلودگی و توهمات وعدم واکنش درست و بموقع عدم دریافت واقعیت و دیرفهمی و یا باز بقول نشه بازها  سبب  قاطی کردن و چت کردن و ولو شدن و قات زدن میگردد .    
          
این ماده مخدر محرکه  ,هم اینک یکی از بزرگترین  معضلات و مشکلات حکومت و کشور ژاپن است و با توجه به جمعیت ژاپن نسبت به ایران با اطمینان میگویم که تعداد مصرف کنندگان ژاپنی چند برابر ایرانی ها میباشد  و مبارزه با ان با توجه به قوانین قدیمی و دست و پاگیر و بوروکراسی وحشتناک حا کم بر ادارات دولتی و پر بودن باز دشتگاه ها و زندان ها و ترافیک سنگین در دادسراها و دادگاه ها ,  هزینه بسیار سنگینی را بر دولت و مردم ژاپن وارد میکند .

از محبوبیت و فراگیر بودن این ماده در میان ژاپنی ها همین را بگویم که چندی پیش یکی از نمایندگان مجلس ( شهر ناگویا ) را بجرم حمل و استفاده از آن دستگیر کردند و هر از گاهی , خبر دستگیری یکی از ستاره ها و هنرمندان و هنرپیشگان بسیار مشهور و مطرح  , شوک شدیدی  به جامعه وارد میکند .

تفاوت های یک مصرف کننده ژاپنی و یک معتاد ایرانی 

اولین و بزرگترین و اصلی ترین تفاوت و فرق بین نشه باز های ژاپنی و ایرانی در این است که :

یک ژاپنی خودش را تنها یک مصرف کننده این ماده میدانند .
ولی یک ایرانی خودش را معتاد و وابسته و اسیر تصور میکنند !

(( بین افکار و رفتار و باور یک مصرف کننده و یک معتاد یک دنیا فاصله است و اصلا باهم قا بل قیاس نیستند ))

یک مصرف کننده ,فقط خودش را کسی میداند که از ماده ای به منظوری خاص استفاده میکند و میتواند زمان و نحوه و مکان و مقدار این استفاده را  تنظیم و بنابر شرایط خودش کنترل بکند , ولی یک معتاد خودش را یک اسیر بی دست و پا در چنگال دیوی بنام اعتیاد تصور میکند که هیچ کاری از دستش بر نمی اید ))

یک مصرف کننده ژاپنی , حتما برای انجام کاری  یا برای بدست آوردن چیزی یا رسیدن به هدفی از شیشه استفاده میکند ./

یک معتاد ایرانی برای فرار از خودش یا حقیقت های زندگی یا فرار از واقعیت اطراف خودش و پنهان شدن در پشت آن به شیشه معتاد میگردد .

یک مصرف کننده ژاپنی با شناخت کامل از کم و کیف جنس مصرفی اقدام به تهیه آن میکند و از تاثیرات  این ماده بر بدن و روانش کاملا آگاه و مطلع است .

یک معتاد ایرانی فقط برای حال کردن و بی خیال شدن و وقت کشتن و مزخرف گفتن و نئشه شدن ( که مطمئنم حتی معنی نئشگی را هم نمیداند ) و بدون شناخت و آگاهی معتاد شیشه میشوند . 

یک مصرف کننده ژاپنی از  مصرف آن برای خودش  درآمد زائی میکند و از قدرت و نیروی حاصله در مدت  مصرف آن بیشترین بهره را میبرد .

یک معتاد ایرانی حتی نمیتواند به این فکر کند که میتواند ازنیروی و توان نئشگی خودش برای تهیه هزینه و  رفع خماری  آتی استفاده کند.

یک مصرف کننده ژاپنی برای خرید و مبلغ مورد نیاز خرید آن,  حساب و کتاب دقیقی دارد و مقدار خرید را بر میزان درآمد خودش تنظیم میکند  و با جیره بندی  آن به تعداد روزها و یا هفته ها تا دریافت حقوق برنامه ریزی دقیق میکند و خودش را به زحمت و بی پولی نمی اندازد .

یک معتاد ایرانی , چون که اصلا برنامه و حساب و کتاب را مخالف با اصل اعتیاد میداند , بدون توجه به میزان درآمد و فقط برای رفع خماری , تا پول دارد میخرد و وقتی ندارد از ترس خماری دست به دزدی و زورگیری و گاهی قتل هم میزند . 

یک مصرف کننده ژاپنی در مورد این ماده سختگیر و بدون انعطاف هست و کارش رفیق بازی و تعارف الکی و بیا و برو و شب نشینی و اینها برنمیدارد و به نتایج و عواقب آن کاملا آشناست وایجاد تنش و دردسر نمیکند ... 

یک معتاد ایرانی نئشه شدن بدون رفیق و رفیق بازی ضد حال میداند وبا جو گیر شدن و تعارفات الکی و حال دادن و آبروداری.... کارش به حرف پشت سر زدن و چارتائی آمدن و قال گذاشتن و لائی کشیدن و دعوا و کتک کاری و آبروریزی و کلانتری میکشد .

یک مصرف کننده ژاپنی اصل نئشگی را در تحرک و فعالیت و کار کردن بنا کرده و یا حتی آنرا فقط برای سکس شب یکشنبه  استفاده میکند و نئشگی بدون تحرک را حرام کردن جنس میداند .

یک معتاد ایرانی نئشگی را در ولو شدن و در جائی تلپ کردن و سکون و نشستن و چرت زدن و گفتن چرت و پرت و خندیدن و انجام کار های احمقانه میبینند .

یک مصرف کننده ژاپنی  هیچگونه ادعا و منم زدنی در مصرف زیاد و بی رویه را برای رقم کنی و پوز زدن و خودنمائی و بلوف زدن  ندارد و آنرا حماقت و کاری احمقانه میداند .

یک معتاد ایرانی تازه کار ,چنان در اینکار پشتکار و جدیت به خرج میدهند و آنرا مهم میداند که اغلب سر از بیمارستان و یا قبرستان ها در می آورد .

یک مصرف کننده ژاپنی با مصرف شیشه نه تنها در رفتار و گفتار و کارش خللی پیش نمی اید بلکه دقیقتر و حساستر هم میشود و در سر و شکل و لباس و پوشش او هم تغییر چشمگیری حاصل نمیشود و بخاطر چرب شدن  پوست  بعلت مصرف شیشه استحمام بیشتر میکند و پس از مصرف حتما دهانش را میشوید و مسواک میزند .

یک معتاد ایرانی بعد از مرتبه سومش دیگر خود را بهروز وثوقی در گوزنها میداند و باید ادای اورا در بیاورد و خاک و خلی باشد و لق لق راه برود و مستراحی  سرپا چرت بزند و پاشنه کفشش را بخوابند و تودماغی و و نصف نیمه حرف بزند و فقط بگوید نوکرتم , چاکرتم ,باوفا ....و خودش را یک مطرود و تفاله و مفلوک بداند و تصور کند .

و در کل یک مصرف کننده ژاپنی مصرف شیشه را کاملا ارادی و و اختیاری میبیند وخودخواسته میداند و اصلا آنرا  از تاثیرات جامعه که برای همه یکسان است نمیداند وبه آن  وصل نمیکند و مصرف خودش را کاملا مخفی کرده و حاشا نمیکند و چون خودش را معتاد نمیداند وابستگی به آنرا قابل کنترل و مهار میداند و میتواند که مصرف آنرا کم یا برای مدتی مصرف آنرا قطع کند و پول آنرا صرف کار دیگری بکند.

ولی یک معتاد ایرانی خود را یک بیمار روانی و روحی میداند و خودش را قربانی ناهنجاری های اجتماعی میبیند که خودش کاملا در این ماجرا بیگناه و بیتقصیر است و خودش را یک بره مظلوم و بی دست و پا و اسیر شده در چنگال غول اعتیاد تصور میکند که فقط دیگران باید کمکش کنند و اورا نجاتش بدهند .

امیدوارم که کسی این نوشته را حمل بر تبلیغ و ترویج روش استفاده ژاپنی آن نداند و امیدوارم که کسانی که هنوز عزم و اراده کافی را برای  ترک مصرف این مواد در خودش نمیبیند و ندارد , این تفاوت ها و اختلاف ها را مابین خودش و دیگران ببینند و کمی به خودشان بیایند و کمی در مورد کاری که میکنند بالا و پایین بکنند و فکر کنند و بسنجند و حداقل تا زمان ترک آن سعی در استفاده درست از آن بکنند و آگاهانه به مصرف آن مبادرت ورزند تا آن نیرو و اراده لازم برای تصمیم به ترک  و عدم مصرف  به آن در آنها پدیدار  و حاصل شود.

یک انسان برای ترک هر عادتی نیاز به دوچیز دارد ؛ به اندازه یک ارزن عقل و به یک جو همت ....همین .//

با اعتیاد و مصرف مواد مخدر ,اشک خودتان و مادرانتان و اشک خدا را  درنیاورید ......      
 
 

 

۲ نظر:

ناشناس گفت...

گردنت بشکنه ... گردنت بشکنه ... گردنت بشکنه
مصطفای عزیزم نمیدونی چقدر خوشحالم که می بینم بازم قلم به دست گرفتی و بازم می نویسی ...
راستش در این دو ماهی که وبلاگت را آپ نمیکردی خیلی نگرانت بودم که این مصطقای عزیز ما کجاست؟؟؟؟
باور کن هر روز به بالاترین سرک میکشیدم که چرا ناپیدایی!!!
مصطفی جان دوستت دارم ... دوستت دارم ... دوستت دارم
باور کن مصطفاجان فقط یک آرزو دارم که روی ماه تو را ببینم و پشت دست تو را ببوسم انشالله

مصطفای عزیزم همیشه دلم هوای تو را دارد ... همیشه دلم برای تو تنگ میشود ... همیشه به عشق مطالب طنز و خنده دار و در عین حال زهراگین تو به بالاترین سرک میکشم ...
مصطفای عزیزم لطفا مواظب خودت باش ... قول بده که همیشه سالم و تندرست باشی ... قول بده که همیشه مثل کوه استوار باشی ...
کسی که هیچوقت تو را فراموش نمیکند ( ب )
تو را می بوسم ... هزار بار ...
مواظب خودت باش عزیزم
فعلا بای ...

Unknown گفت...

سلام و صد سلام به گردنشکن عزیزم ,خوبی ؟

گفتم رفتی که عید ٩٣ به من سر بزنی و عیدی تو بگیری و در بری .....

خیلی آقائی و من هم کمتر از خودت نباشه , دوبرابرش دوستت دارم و دلم برات تنگ شده و گردنم هم راه به راه بهانه تورو میگیره ....مگه چند تا رفیق مجازی قدیمی میتونن باوفا و با محبت باشند و هرچند دیر به دیر ! از آدم خبر بگیرند و به اون لطف بکنند و جویای حالش باشند , روی ماهت رو میبوسم .....

دوماه اینجا منو بسته بودند ومیخواستند منو از اینترنت و وبلاگ و پست و کامنت و اینا ترکم بدهند , جان آقا منو بسته بودند به تخت و هرروز فقط سه تا ماشین حساب کوچولوی خورشیدی به من میدادند و یه وقت های که قاطی میکردم و دادو بیداد راه مینداختم یه کیبورد قدیمی مال کامپیوتر های ویندوز ٩٥ بهم میدادند و فقط ١٥ دقیقه حق داشتم که با کیبورد حال کنم و دکمه هاشو بزنم , مسلمون نشنوه و کافر نبینه , برادر ......صبح ها هم یه لیوان آبجوش میدادند و با یه ماوس ,که باید ماوس رو مثل چای لیپتون از سیمش میگرفتی و سه با ر میزدی تو آبجوش و جای چای شیرین میخوردی ....سرتو درد نیارم , هر کاری کردند ,دیدن مجازی بودن تا استخونهای من نفوذ کرده و ویروس خبررسانی از تو خونم بیرون نمیره و اطلاع رسانی تو لوزالمعده ام گیر کرده و با جراحی هم بیرون نمیاد , مارو باز کردن و کامپیوترم رو هم بهم دادند......

حالا شاید یه روز کامل یه لینکش کردم و نوشتم .....

خیلی آقائی و دوستت داریم , توهم مواظب خودت باش و گاهگاهی سری به ما بزن , روی ماهت رو میبوسم .//