پنجشنبه، اسفند ۱۰، ۱۳۹۱

چگونگی لابی کردن شمقدری برای جایزه اسکار

چگونگی لابی کردن شمقدری برای جایزه اسکار



متن زیر مصاحبه خبرنگار ما ( خ . م ) با جواد شمقدری ( ج . ش ) معاونت سینمائی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، در مورد خودش و سابقه هنری ، انتخاب وی برای معاونت سینمائی و چگونگی لابی کردن او برای جایزه اسکارفیلم اصغر فرهادی میباشد :



خ . م : لطفا خودتان را معرفی کنید .

ج . ش : هو الطیف ، من جواد شمقدری متولد ١٥ دیماه ١٣٣٨ در مشهد هستم ........

خ . م : همین ؟

ج . ش : بله ، شما تمام گوگل رو هم که بگردی فقط همین هائی که گفتم پیدا میکنید .

خ . م : مدرک تحصیلی شما چیست و چطور برای معاونت سینمائی وزارت ارشاد انتخاب شدید ؟

ج . ش : مدرک اصلی که من خریدم فوق لیسانس فیزیک اتمی بود که یازده هزار دلار برام آب خورد و قرار بود که من سخنگوی ایران در آژانس اتمی باشم که به علت رو شدن مدرک مرحوم آقای کردان ، گفتند که فعلا نمیشه و من هم همینطور آلاخون والاخون رودست دولت مونده بودم که سید ممد ( سید محمد حسینی ) که رفیقمون بود ، دستمونو گرفت و تو وزارت ارشاد دستمونو بند کرد و دارای مدرک فارغ التحصیلی مرکز اسلامی آموزش فیلم سازی شدم .//

خ . م : میتونم مدرکتون رو ببینم ؟

ج . ش : چرا نمیشه ....صبر کنید ./

: مش غلام ...مش غلام ......، در باز شد ،

مش غلام : بله حاجی ، فرمایشی بود ؟

ج . ش : یه دوتا چائی برامون وردار بیار ، تازه دم باشه ها .....

مش غلام : چشم حاج آقا .....

ج. ش: بله ، میفرمودید ....

خ . م : با حیرت : بله .... کمی در باره سینما و هنر برای خوانندگان ما توضیح بدید .

ج. ش : بله ، ببینید سینما هنر هفتم هست یعنی بعد از ،نقاشی ، کاردستی ، تعزیه خوانی ، سیاه بازی ، رو حوضی و چشم بندی و معرکه گیری، توسط شخص الکساندر گراهام بل ، هنر هفتم یعنی سینما به جهان عرضه شد و همانطور که امام راحل در یکی از سخنرانی های نیمه معروف خودشون گفتند ، ما با سینما مخالف نیستیم بلکه با فحشاء مخالف هستیم .//



خ. م : کمی از سابقه هنری خودتان بگوئید .

ج. ش : هنر در خانواده ما ارثی هست ، پدر بزرگ من برای تعزیه هر سال محرم اسب کرایه میداد و پدرم هم یکی از ابن زیاد خوان های معروف بود و خود من از نوزادی وارد عرصه هنر شدم و خوب یادمه که اولین نقش هنری خودم را در هشت ماهگی در نقش علی اصغر در تعزیه بازی کردم ، و بعد از اون در دو طفلان مسلم هنر نمائی کردم و در بچگی وردست عموی خودم که شهر فرنگ داشت ، جنب حرم امام رضا مشغول فراگیری هنر شدم و وقتی اومدم تهران چندی هم بلیت فروش سینما کریستال لاله زار شدم که به علت جو ناسالم و غیر اسلامی آنجا منو اخراج کردند ،بعد از انقلانب هم که برای بچه ها تو کمیته جوک میگفتم که بخندند ، و فعالیت اصلی من در هنر با شهید آوینی بود که من مسئول تدارکات و حمل سه پایه دوربین و وسایل از ماشین و برگرداندن آنها پس از پایان کار بودم و اولین کارم ( آفتاب عشق ) هم که مراسم تدفین رحلت جانگزار امام بود و من داشتم وسایل رو از ماشین پیاده میکردم ،که تو شلوغ ، پلوغی آنجا فیلمبردار و گوینده گم شدند و من حواسم نبود و دستم خورد به دکمه استارت و و با دوربین روشن همینجور دنبال اونها میگشتم و ......

که این اولین تجربه من در کارگردانی و فیلمبرداری شد ، و فیلم تبلیغاتی رئیس جمهور احمدی نژاد رو هم چون هیچکس قبول نکرد که بسازه
، و این افتخار که سبب ورود من به دولت و کارهای دولتی شد نصیب من شد و آنرا من قبول کردم و ساختم و کلا و در مجموع ، من کارگردان و نویسنده فیلم های توفان و شن ، بر بال فرشتگان ، آفتاب عشق ، هستم که شایعه کردند ،از مال شهید آوینی دزدیدم ولی به حضرت عباس ، ایده هاش تو ذهن خودم هم بود . ، ....راستی با سلحشور چند تا سینما هم آتیش زدیم و در آخرین تکسوار هم مشاور کارگردان بودم .//

خ . م : مشوق و انگیزه شما در سینما چه کسانی بودند ؟

ج . ش : خود حضرت امام راحل بودند ، البته امام بیشتر با سیاه بازی و رو حوضی حال میکردند و مایل به هنر سنتی بودند ، ولی رهبر معظم انقلاب با سینمای جدید و فکشن و اکشن و سه بعدی خیلی آشنا هستند ، و در دنیا هیچ لذت و صوابی بالاتر از دیدن یکی از فیلمهای جکی چان ،بعد از بساط ،با آقا نیست و منتقدی و بحث های پامنقلی ایشون هم راهنما و روشنگر ما در عرصه هنر هست ./

خ . م : میتونید چند نفر از کارگردانان و هنرپیشگان معروف ومطرح بین المللی را نام ببرید ؟



ج . ش : فرج الله سلحشور و مسعود ده نمکی ، در سینمای کمدی ، مسعود خدائی یه گوله نمکه ، به قیافه تخمیش نگاه نکنید ، یه بچه بحالیه
که نگو .....و هنرپیشه ها ، شریفی نیا و حیائی ، حیائی بچه پررو هست ، ولی کارش درسته ...و دیگه .....راکی و فرانکی و رمبو و جت لی و سازنده فیلم محمد رسول الله و عمر مختار .//

خ . م : از اسکار و مراسمش و جوایز آن برای خوانندگان ما بگویید ./

ج . ش : نمیدونم آگاهی دینی شما چقدره ، ولی [ اسکار] یک مراسم اسلامی بود که در زمان امامت امام نقی ( عج ) توسط شخصی بنام [ اصغر ] اصغر بن اکبر بن فلیم ، پایه گزاری شد و جایزه آن قلم ساق پای شتر بود ، که بعد از جنگ جهانی توسط یک یهودی به هالیوود برده شد که بعلت لهجه بد یهودی ،صهیونیستی آن ملعون ( اصغر ) تبدیل به ( اسکار) میشه و جایزه آن هم به شکل فعلی در میاد و الان کلا در خدمت استکبار جهانی هست .//



خ . م : برای جایزه اسکار آقای فرهادی چطور و چگونه لابی کردید ؟

ج . ش : خدائی من نمیدونستم لابی یعنی چی ! چون با شعور و فهمیده ما سلحشور هست ، از اون پرسیدم وگفت همون گاوبندی خودمونه ...
من نمیدونم چرا از کلمه لابی استفاده میکنند ، گاوبندی که قشنگتره ......

والله ما برای اسکار اول سریال حضرت یوسف آقای سلحشور را پیشنهاد کردیم ، که چون بهانه آوردند که برای طولانی بودنش باید قسمتهائی از اون رو حذف کنند ، ما زیر بار این توطئه استکباری نرفتیم ، بعد فیلم اخراجی ها رو کاندید کردیم که مسعود ده نمکی خریت کرد و گفت بزارین چهار و پنجش را هم بسازم بعدا ......

برای کاندید شدن قلاده های طلا هم به دلار اونموقع ، یه میلیارد تومن دادیم ، که طرف دودره باز در اومد و پولو بالا کشید و در رفت و ما تا اومدیم بجنبیم که دیدیم فیلم جدائی نادر از سیمین ، فرهادی همینجوری جایزه ها رو درو کرد و کاندید اسکار شد ، که آقا به مرتضی علی ما لابی کردیم ولی نه برای جایزه گرفتنش ....بلکه برای جایزه نگرفتنش !!

میدونید چقدر بودجه رو ما برای اینکار هزینه کردیم و چقدر سبیل چرب کردیم و باج دادیم ؟

این خارجی ها اصلا مرام و معرفت و نون و نمک نمیفهمند ، تو جشنواره فجر چند تا از این کارگردانهای بورکینافسوئی و ترک و سوری اومدن و گفتن ما تو هیئت داوران اسکار شناس داریم و پارتی داریم و کلی مارو تیغ زدن و از ما دلار گرفتن ولی هیچ غلطی نتونستند بکنن و مارو سر کار گذاشتن .....

ما حتی با مافیای ایتالیا و گنگ های آمریکائی هم لابی کردیم و میلیون دلاری از ما پول گرفتن ،که نسخه های نمایشی اونو با فیلم پایان نامه عوض کنند و یا از بین ببرند ، که هیچ غلطی نکردند ، باز صد رحمت به لباس شخصی ها و سربازان گمراه امام زمان خودمون ....

خلاصه هرکاری کردیم و به هر دری زدیم نشد ، قسمت این بود دیگه ....

ولی امسال تلافی کردیم و لابی مون گرفت فیلم آرگو رو لابی کردیم و موفق شدیم .//

خ . م : مگه شما با آقای فرهادی دشمنی و پدرکشتگی دارید؟

ج . ش : نه به امام حسین ، اتفاقا من خیلی هم باهاش حال میکنم و انقدر دوست داشتم ریشم مثل ریش اون بود ، ولی دستور از بالا بود و
ما هم مأمور بودیم و معذور ، من هم که تازه به یه پست و آب و نونی رسیدم .//

خ . م : شما فکر نکردید که یک افتخار برای ایران را در صحنه بین المللی خدشه دار میکنید ؟

ج . ش : والله شما به عملکرد این دولت نگاه کنید در تمام صحنه ها و عرصه ها ترکمون زده بود و ریده ........و نمیشد که فقط در عرصه سینما ما افتخار داشته باشیم ، جور در نمیومد ، فردا هزار حرف توش در میومد ، باید پاسخگو باشیم ........

خ . م : هدف اصلی و نیت شما از این کار ها چی هست ؟

ج . ش : ببین اینو که میگم چاپ نکن ، برا خودت فقط میگم ، ببین این یک دستور هست که ابلاغ شده با این گند کاری های دولت و گرونی و تورم و نارضایتی مردم ، ما موظفیم به هر نحوی که شده افکار مردم رو منحرف کنیم و کارهای دولت رو به حاشیه ببریم تا این چند ماهه هم به خیر بگذره ، یعنی اگر دیدی که جنتی و احمد خاتمی باهم تو نماز جمعه تانگو رقصیدند و لب کارون هم خوندند ، تعجب نکن ، مسئله امنیتی هست .....

انشالله که به خیر بگذره ........والسلام .

خ . م : ممنون از وقتی که به ما دادید ، ولی مش غلام چائی ها رو نیاورد !!

ج . ش : باشه برای دفعه بعد ، به سلامت ، خوش اومدید ........

هیچ نظری موجود نیست: