سه‌شنبه، خرداد ۱۶، ۱۳۹۱

میان توافق بین جرس و کلمه اینبار نوبت کلمه از قول جرس است .//
جزییات تازه ترتری از دیدار میر حسین با فرزندان ویلای بغلی همان ویلا در شمال.//
کلمه :میر حسین ، در دیدار همیشه سه ساعت و نیم خود در هر کجا ،سری هم به
ویلای بغلی گزارش قبلی زد و پسر بچه آنها را که بسیار شیطون و تخس بود را به
خواندن کتاب اتل متل توتوله توصیه کرد ،که همان پسر برای میر حسین فلسفه
دیالکتیک سه بعدی را از بر خواند و به میر حسین توصیه کرد که حتما کتاب *ابله *
و* جنایت و مکافات* داستایوسکی را بخواند ،که میر حسین هم از لجش آبنبات چوبی که
در بدو ورود به او داده بود پس گرفت ، اینکار در حضور شدید و پر ترافیک ماموران
امنیتی بود که با تشویق شدید آنها قرار گرفت و با گریه پسرک این دیدار خاتمه یافت .//
البته برای همین دیدار از دو سال پیش با پدربزرگ ان بچه که حالا مرده هماهنگی های
لازم انجام گرفته بود .//
آن بچه سال نو را بالای دیوارهمان اقوام میر حسین اینا که تو شمال ویلا دارن تحویل کرد.//
وسپس نوبت دختر بزرگتر همسایه فامیل میر حسین اینا رسید ،که چشمان سرخ شده و خیس
دختر همه را تحت تاثیر قرار داد،که دخترک با گفتن اینکه تو آشپز خانه پیاز پوست میکرده و
برای نهار تهیه میدیده همه را بخنده انداخت ولی میر حسین را بیشترتر بخنده انداخت ،که این
خنده به افق تهران وبه وقت گرینویچ ۳۳ ثانیه طول کشید که با چشم غره زهرا خانم تمام شد.//
که حضور ماموران امنیتی و تربیتی و بهداشتی و خدماتی و چند تن از ماموران سازمان برق و
آب و فاضلاب هم در آنها دیده میشدند ،بقدری شدید بود که دخترک از ترس زبانش بند آمد و بنا
به گزارشی که هم اینک وحی شد ،حال این دختر وخیم است و ماموران رژیم هم میخندند ،.//
و همچنین دستگاهای عجیب غریب شنود که یکی از آنها که در لیوان آب جاساز شده بود را
یکی ازاقوام موسوی اشتباها نوشید که صدای غاروغورشکمش به اداره رمزگشائی ارسال شد
که پس از رمز گشائی معنای یا حسین ،میر حسین را بخط کوفی کشف کردند .//
و دوتن از ماموران که در اتاق بالا مشغول دیدن آلبوم برای کف رفتن عکسهای خانوادگی
بودند که با اعتراض میر حسین و اعتصاب غذای او منجر شد ، که یکی از دختر بچه های
فضول ،فامیل میر حسین اینا ،گفت که شنیده سرپرست یک تیم محافظتی با بیسیم و موبایل و
تلگراف و تلفن و نامه به جائی و کسی میگفت ؛ حاجی خیالت راحت باشه ،کدوم اعتصاب غذا
کاسه و بشقابای اینجا رو هم نخوره ،شانس آوردیم ،مگه یادتون نیست تو دیدار قبلی جیبشو پر
از آجیل و شکلات کرده بود و انقدر خورد که نصف شب بردیمش بیمارستان ..//
علیرغم کنترل شدید ماموران ،میر حسین توانست دو عدد از کوفته های سفره را در جیب کتش
پنهان کرده و به زندان اختر ببرند .//
خوب تا اینجا نوبت جرس بود که ۱۲ کلمه هم بیشتر نوشتند که در گزارش بعدی باهاشون
حساب و از مجموع کسر میکنیم ،.//
اما میر حسین در طی یک فرست کوتاه به دخترانش گفته بود که مواظب باشند که کتاب وجدان
بیدار را که میخوانند ،مقه ورق زدن صفحات کتاب تا نخورد و چروک نشود .//

هیچ نظری موجود نیست: