ایرانی یکیش کمه و دوتاش زیاد
یکی از دوستانم که سابقه کار کردن در خارج از کشور رو داشت میگفت :
یکی از مشکلات بزرگ در میان جوامع بزرگ وکوچک ایرانی در خارج از کشور،
عدم تفاهم و ناسازگاری تا درگیری فیزیکی وتا قتل هم بوده و هست و جمع های
ما اکثرا عمر کوتاه با پایان هایی تلخ بوده که سبب آبرو ریزی و مایه شرمندگی
میشد و در جمع های کارگری بنا به عللی شدیدتر بود که این گیر ها و درگیریها
از محل کار تا به خانه هم کشیده میشد{{ که مصداق ((جهنم =عذاب تحمل دیگران )) میشد }}
و اوقاتی را که میشد به شادی و راحتی گذراند تبدیل به غصه و عذاب میکردند و سیاهی ان تا
آخر عمر به روح شان سایه میندازه .//
این دوست ما میگفت :در یک کارخانه کوچکی تنها کارگر خارجی بودم و خیلی عزیز و با
کمال خوشبختی به کار مشغول و صاحب کار پابه سن گذاشته مهربانی که علاقه خاصی هم
بمن داشت و ایشون تجربه کاری زیادی با کارگران خارجی بالاخص ایرانی ها داشت اما بعلت
درگیری ها و دردسر سازی های مختلف و زیاد همه را جواب کرده بود , با اینکه بسیار از کار
کردن و سرعت یادگیری و مسولیت پذیری ایرانی ها راضی بود//
در یکی از روز های دریافت حقوق بعد از تحویل پاکت حقوق و تشکر از کار خوب من , گفت :
دوست داشتم تمام پرسنل کارخانه ام ایرانی ها بودند , اما دانستم و فهمیدم که :
ایرانی یکیش کمه ، دوتاش زیاد و با افسوس سری هم تکان داد //
تا صبح فردا به حرفش فکر میکردم ،نه تنها حقیقت محض بود که تکمیلش هم کردم //
ایرانی یکیش کمه ،و، دوتاش زیاد و
در تنهایی گم میشن ،و، در جمع همدیگر رو خراب میکنند .....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر