سه‌شنبه، خرداد ۱۶، ۱۳۹۱

مردی که نمیتوانست و خودش هم نمیخواست رهبر باشد -4

مردی که نمیتوانست و خودش هم نمیخواست رهبر باشد -4


 

در مجموع و با یک نتیجه گیری سر انگشتی و روشن و آشکار ، میر حسین موسوی ،آخوندی بدون عبا و عمامه هست واز بسیاری از آیت الله ها و فقها هم به مسائل اسلامی آشناتر و معتقدتر است .

اولین ماموریت وی در قالب نخست وزیر (( درست آغاز آن با جنگ و اتمام آن هم با خاتمه جنگ بود)) ،هدایت و حفظ دولت و نظام با ادامه جنگ بود،و بحق استادانه و با تدبیر آنرا بپایان برد و توان مالی حکومت برای ادامه دادن جنگ و کشتن جوانان تماما مدیون نخست وزیر موسوی و ریاست او بر دو لت های هشت سال جنگ ننگین بوده و پدرش  خمینی هم این را خوب فهمید و تمام کارها را بوی سپرده بود و حتی به  خامنه ای که ریس جمهور بود بخاطر موسوی تودهنی سنگینی زد .//

و گرفتن مالیات ها ی سنگین از تجار و بازار و کسبه ،نقد و نسیه و جنسی و جانی !!

و بریدن حق و حقوق مردم و گدائی از آنها( ( در آن زمان به هر اداره دولتی که میرفتی و کاری داشتی اول از همه به ارباب رجوع فیش ،کمک های مردمی برای رزمندگان جبهه های حق علیه باطل را میدادند و بدون پرداخت آن حتی به دستشوئی و توالت اداره هم راهت نمیدادند)) .
* یکی از خدمات ایشان نابود کردن دانشگاه ها و دانشجویان درمقام ریاست ستاد و شورای انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۶۰ بود .

* این آقا در خاتمه ماموریتش تهران و دیگر شهرهای بزرگ را درست همانند شهرهای جنگ زده ویران تحویل داد.

آیا شما راه و یا ساختمان و اتوبان و پارک و بوستان و .....را که در دوران نخست وزیری و ریاست دولت موسوی ساخته باشد ، دیده اید ؟

و بحق بگفته خودش:

**همیشه اصل را براین میدانم که نظام حفظ شود ،،**

عمل کرد و ماموریت اول خود را بپایان رساند .
و با یک استراحت تحقیقاتی و مطالعآتی بیست ساله که در این مدت روزنامه ها و رسانه ها از نوه پسر سرایدار کاخ سفید و تمجید از دربان دفتر نخست وزیر بورکینافاسو و شهامت حاج بخشی درجنگ (و الاغ ها وخرهائی که برای منفجر کردن مین ها و پاکسازی میدان آن ) نوشتند و تعریف و تمجید کردن اما از موسوی هیچ خبری نبود .

((که به آن بیست سال،دوران غیبت صغری موسوی میگویند ))

که ناگهان دست در دست همسرش زهرا خانم و دست دیگرش در دست فریبا خاتمی ،برای رقابت(شما بخوانید ماموریت دوم ) با احمدی نژاد وارد میدان شد (( جالب اینجاست که اکثر طرفداران او اصلا وی را نمیشناختند و ندیده بودند )).

که در تمام صاحب منصبان و دولتمردان و کارکنان حکومت و حتی مسولین آبدار خانه ها و دستشوئی های ادرات دولتی هم شخصی مناسبتر و ترسوتر و بی جره بزه تر ازو ی برای اینکار نبود و نداشتیم!

( اگر باور ندارید ،به عکسهای او و فریبا خاتمی نگاه کنید و ببینید تنها زمانی که خاتمی با موسوی هست ،گشاد گشاد راه میره و سینه اش باد داره و دستهاشو تکون میده !)

که باید به درایت و شناخت کسی که وی را پیشنهاد کرد آفرین گفت .

به چند نمونه از خدمات ایشان اشاره میکنم :

*نشان دادن ژست رهبری و جا خالی کردنش ،در تمام طول اعتراضات فقط یکبار بمدت چند دقیقه ظاهر و ناپدید شد.//

*تشویق به قانون و قانون مداری جوانان بدبخت درمقابل درندگان وحشی که از هیچ جنایتی فرو نگذاشتند ،که اینکار موسوی بزرگتین لطمه را به بدنه جنبش میزد و از قدرت تخریبی لباس شخصی ها هم مخربتر بود .

*ایجاد تفرقه و گسیختگی در جنبش ،نوشتن و بیرون دادن بیانیه هائی در قبول نظام و کلیت آن و قانون اساسی ورهبری وامام راحلش بود،درست در زمانی که جوانان باتوم میخوردند و فریاد میزدند : استقلال ،آزادی ، جمهوری ایرانی .

*از بین بردن بهترین فرصت برای اتحاد گروه های مخالف و اپوزیسیون و آشفته تر کردن آنها و رد کردن تمام پیشنهادات آنها و رد کردن تمام دستهای دراز شده و از بین بردن نیمچه توافقاتی که ۳۰ سال مابین آنها بود .

* در صورت ادعا ی لفظی وی ،ایشان اقدام به بنام زدن قانونی و رسمی جنبش سبز بنام خودشان و رهبر و بانی آن گشتن با نوشتن دو منشور سبز کردندکه برای اثبات و محکم کاری با تغییر (فکر کنم سی چهل حرف و کلمه ) آنرا سند شش دنگ منگوله دارش کردند ،دو قبضه !!

*که با نوشتن مهملات و دستورات مافوقش ،اگر آیندگان برای تحقیق و آگاهی از جنبش سبز به آن رجوع کنند متعجب میشوند و میخندند که اگر طرفداران این جنبش سبزکه باید پیرو ومطیع منشورآن باشند و قانون اساسی و ولایت فقیه و کلیت نظام و دوران طلائی امام را قبول داشتند وپس چرا اعتراض میکردند؟

وحتما تجاوز و اعدام و زندان برای اوباش و فتنه گران و آشوبگران بوده ؟؟

* و اگر باز هم قبول ندارید و باور نمیکنید .........!!

هیچ نظری موجود نیست: