مردی که نمیتوانست و خودش هم نمیخواست رهبر باشد
-4
در مجموع و با یک نتیجه گیری سر انگشتی و روشن و آشکار
، میر حسین موسوی ،آخوندی بدون عبا و عمامه هست واز بسیاری از آیت الله ها و فقها هم به مسائل اسلامی آشناتر و معتقدتر است
.
اولین ماموریت وی در قالب نخست وزیر (( درست آغاز آن با جنگ و اتمام آن هم با خاتمه جنگ بود)) ،هدایت و حفظ دولت و نظام
با ادامه جنگ بود،و بحق استادانه و با تدبیر آنرا بپایان برد و
توان مالی حکومت برای ادامه دادن جنگ و کشتن جوانان تماما مدیون نخست
وزیر موسوی و ریاست او بر دو لت های هشت
سال جنگ ننگین بوده و پدرش خمینی هم این را خوب فهمید و تمام کارها را بوی سپرده بود و
حتی به خامنه ای که ریس جمهور بود بخاطر موسوی تودهنی سنگینی زد
.//
و گرفتن مالیات ها ی سنگین از تجار و بازار و کسبه ،نقد و
نسیه و جنسی و جانی !!
و بریدن حق و حقوق مردم و گدائی از آنها( ( در آن زمان به هر اداره دولتی که میرفتی و کاری داشتی اول از همه به ارباب رجوع فیش ،کمک های مردمی برای رزمندگان جبهه های حق علیه باطل را میدادند و بدون پرداخت آن حتی به دستشوئی و توالت اداره هم راهت نمیدادند)) .
و بریدن حق و حقوق مردم و گدائی از آنها( ( در آن زمان به هر اداره دولتی که میرفتی و کاری داشتی اول از همه به ارباب رجوع فیش ،کمک های مردمی برای رزمندگان جبهه های حق علیه باطل را میدادند و بدون پرداخت آن حتی به دستشوئی و توالت اداره هم راهت نمیدادند)) .
* این آقا در خاتمه ماموریتش تهران و دیگر
شهرهای بزرگ را درست همانند شهرهای جنگ زده ویران تحویل داد.
آیا شما راه و یا ساختمان و اتوبان و پارک و بوستان و .....را
که در دوران نخست وزیری و ریاست دولت موسوی ساخته باشد ، دیده اید
؟
و بحق بگفته خودش:
**همیشه اصل را براین میدانم که
نظام حفظ شود ،،**
عمل کرد و ماموریت اول خود را بپایان رساند
.
((که به آن بیست سال،دوران غیبت صغری موسوی میگویند ))
که ناگهان دست در دست همسرش زهرا خانم و دست دیگرش در دست فریبا خاتمی ،برای رقابت(شما بخوانید ماموریت دوم ) با
احمدی نژاد وارد میدان شد (( جالب اینجاست که اکثر طرفداران او اصلا
وی را نمیشناختند و ندیده بودند )).
که در تمام صاحب منصبان و دولتمردان و کارکنان حکومت و حتی مسولین آبدار خانه ها و دستشوئی های ادرات دولتی هم شخصی مناسبتر و ترسوتر و بی جره بزه تر
ازو ی برای اینکار نبود و نداشتیم!
( اگر باور ندارید ،به عکسهای او و فریبا خاتمی نگاه کنید و
ببینید تنها زمانی که خاتمی با موسوی هست ،گشاد گشاد راه میره و سینه اش
باد داره و دستهاشو تکون میده !)
که باید به درایت و شناخت کسی که وی را پیشنهاد کرد آفرین گفت
.
به چند نمونه از خدمات ایشان اشاره میکنم :
*نشان دادن ژست رهبری و جا خالی کردنش ،در تمام طول اعتراضات فقط یکبار بمدت چند دقیقه ظاهر و ناپدید شد.//
*تشویق به قانون و قانون مداری جوانان بدبخت درمقابل درندگان
وحشی که از هیچ جنایتی فرو نگذاشتند ،که اینکار موسوی بزرگتین لطمه
را به بدنه جنبش میزد و از قدرت تخریبی لباس شخصی ها هم مخربتر بود
.
*ایجاد تفرقه و گسیختگی در جنبش ،نوشتن و بیرون دادن بیانیه
هائی در قبول نظام و کلیت آن و قانون اساسی ورهبری وامام راحلش
بود،درست در زمانی که جوانان باتوم میخوردند و فریاد میزدند
: استقلال ،آزادی ، جمهوری ایرانی .
*از بین بردن بهترین فرصت برای اتحاد گروه های مخالف و
اپوزیسیون و آشفته تر کردن آنها و رد کردن تمام پیشنهادات آنها و رد کردن
تمام دستهای دراز شده و از بین بردن نیمچه توافقاتی که ۳۰ سال مابین آنها
بود .
* در صورت ادعا ی لفظی وی ،ایشان اقدام به بنام زدن قانونی و
رسمی جنبش سبز بنام خودشان و رهبر و بانی آن گشتن با نوشتن دو
منشور سبز کردندکه برای اثبات و محکم کاری با تغییر (فکر کنم سی چهل حرف
و کلمه ) آنرا سند شش دنگ منگوله دارش کردند ،دو قبضه
!!
*که با نوشتن مهملات و دستورات مافوقش ،اگر آیندگان برای
تحقیق و آگاهی از جنبش سبز به آن رجوع کنند متعجب میشوند و میخندند که اگر
طرفداران این جنبش سبزکه باید پیرو ومطیع منشورآن باشند و قانون اساسی و
ولایت فقیه و کلیت نظام و دوران طلائی امام را قبول داشتند وپس چرا اعتراض
میکردند؟
وحتما تجاوز و اعدام و زندان برای اوباش و فتنه گران و
آشوبگران بوده ؟؟
* و اگر باز هم قبول ندارید و باور نمیکنید .........!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر