حالا هرچی بود زلزله ، توفان ، کن فیکون و ....هرچی ....
ولی فردا صبحش تو با صدای جیک جیک گنجشک ها و نور آفتاب و هوای صاف و آسمون آبی ، بهوش میومدی و میدیدی دنیا تغییر کرده و یه دنیای جدید و تازه هست ...
یه دنیای بدون آخوند، بدون کشیش ، بدون خا خام و کاهن ....
یه دنیای بدون تشویش و تهدید ....
یه دنیای بدون نگرانی از حفظ نظام و دست آورد هاش ....
یه دنیای بدون تحریم ....
یه دنیای بدون آلودگی هوا و ریزگردها و پارازیت ....
یه دنیای بدون احکام و زندان و اعدام ....
یه دنیائی که وقتی اخبار گوش میدی یا میری تو اینترنت قلبت برای شنیدن و دیدن یه خبر بد دیگه نزنه ،
یه دنیائی که که هر لحظه منتظر یه حادثه ویه بلا و یه مصیبت دیگه نباشی ،
یه دنیائی که صبح با بیحالی از خواب بیدار نشی و روز رو با بیتفاوتی و یکنواختی نگذرونی و شب عزای فردا هم همینه رو نداشته باشی و بخوابی ،
یه دنیائی که زندگیت فقط دنبال پول دویدن و مقام و جاه نباشه ،
یه دنیائی که فقط برای زنده موندن سگدو نزنی ،
یه دنیائی که بخاطر عقیده یکی دیگه گلوله نخوری و شهید بشی و بری پی کارت ،
یه دنیائی که به خاطر تصوررفتن به یه دنیای دیگه همش گریه کنی و تو سروکله خودت بزنی .،
یه دنیائی که مجبور نیستی در آن طبق سلیقه یکی دیگه زندگی کنی ،
یه دنیائی که منتظر هیچکس نباشی تا اون بیاد و نجاتت بده ،
یه دنیائی که هیچ وقت آرزو نمیکردی کاش آفریده نمیشد و نبود ،
یه دنیائی که ...........
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر