جمعه، دی ۰۱، ۱۳۹۱

تصور کن ،دنیا امروز تمام میشد ولی تو زنده میموندی .....


تصور کن ،دنیا امروز تمام میشد ولی تو زنده میموندی .....
 
حالا هرچی بود زلزله ، توفان ، کن فیکون و ....هرچی ....
 
ولی فردا صبحش تو با صدای جیک جیک گنجشک ها و نور آفتاب و هوای صاف و آسمون آبی ، بهوش میومدی و میدیدی دنیا تغییر کرده و یه دنیای جدید و تازه هست ...
 
یه دنیای بدون آخوند، بدون کشیش ، بدون خا خام و کاهن ....
 
یه دنیای بدون تشویش و تهدید ....
 
یه دنیای بدون دشمن و بدون جنگ ....
 
 
یه دنیای بدون نگرانی از حفظ نظام و دست آورد هاش ....
 
یه دنیای بدون تحریم ....
 
یه دنیای بدون آلودگی هوا و ریزگردها و پارازیت ....
 
یه دنیای بدون احکام و زندان و اعدام ....
 
یه دنیائی که وقتی اخبار گوش میدی یا میری تو اینترنت قلبت برای شنیدن و دیدن یه خبر بد دیگه نزنه ،
 
یه دنیائی که که هر لحظه منتظر یه حادثه ویه بلا و یه مصیبت دیگه نباشی ،
 
یه دنیائی که صبح با بیحالی از خواب بیدار نشی و روز رو با بیتفاوتی و یکنواختی نگذرونی و شب عزای فردا هم همینه رو نداشته باشی و بخوابی ،
 
یه دنیائی که زندگیت فقط دنبال پول دویدن و مقام و جاه نباشه ،
 
یه دنیائی که فقط برای زنده موندن سگدو نزنی ،
 
یه دنیائی که بخاطر عقیده یکی دیگه گلوله نخوری و شهید بشی و بری پی کارت ،
 
یه دنیائی که به خاطر تصوررفتن به یه دنیای دیگه همش گریه کنی و تو سروکله خودت بزنی .،
 
یه دنیائی که مجبور نیستی در آن طبق سلیقه یکی دیگه زندگی کنی ،
 
 یه دنیائی که منتظر هیچکس نباشی تا اون بیاد و نجاتت بده ،
 
یه دنیائی که هیچ وقت آرزو نمیکردی کاش آفریده نمیشد و نبود ،
 
یه دنیائی که ...........
 
اگر اینطور بود کاش حرف نوستراداموس ،یا پیشبینی مایاها درست از آب در میومد .//
 

هیچ نظری موجود نیست: