شنبه، آذر ۰۴، ۱۳۹۱

تخریب و توهین به بزرگان ایران زمین به چه منظوری و تا کی ؟

 تخریب و توهین به بزرگان ایران زمین به چه منظوری و تا کی ؟
پس از اظهارات شاعر پریشان حال آخوند مرام ، موسوی گرمارودی درباره صادق هدایت و ضجه و مویه و لعن و نفرین کردنش همچون پیرزنانی که دست خالی از فروشگاه تعاونی به خانه باز میگردند ، اینک دکتر
ضیاء موحد ،دکتر فلسفه و نگارنده کتاب منطقی ، فلسفی !! که در حقیقت از هیچکدام ، نه فلسفه و نه منطق هیچ بوئی نبرده ، در لوای انتقاد به ایرج حسابی فرزند دکتر محمود حسابی پا را از حیطه ادب و تربیت و منطق و خرد فراتر گذارده و تیشه به ریشه خود زده و با گفتاری مزورانه و دوپهلو سعی در تخریب شخصیت و جایگاه دکتر حسابی کرده که ، عرض خود میبری و زحمت ما میداری ........
 
 
[[ ضیاء موحد استاد فلسفه و منطق و مدیر گروه منطق انجمن حکمت و فلسفه ایران است. وی در سال 1321 در اصفهان چشم به جهان گشود و در سال 1339 تحصیلات خود را دانشکده علوم دانشگاه تهران در رشته فیزیک تحصیل کرد. ]]
 
که ایکاش همان رشته فیزیک را ادامه میدادند که حکمت و فلسفه و منطق را چنان بی آبرو نکنند و ما هم تصور میکردیم که حسادت در فیزیک سبب این عقده گشائی گردیده و حسد چشم خرد و منطق ایشان را کور نموده است ./
 
* دکتر حسابی اگر دانشمند بین المللی بزرگی بود، ما باید در مجلات علمی معتبر دنیا، مقالاتی از او می دیدیم و فیزیکدان های دنیا هم باید به مقالات او ارجاع می دادند.چنین مقالاتی از دکتر حسابی که منتشر نشده است.!
 
* شما که در کلاس های درس دکتر حسابی حضور داشتید، بفرمایید ایشان به عنوان یک استاد دانشگاه، چگونه استادی بود؟
بسیار متوسط بود. در دوره ما، دکتر حسابی سناتور بود و به همین دلیل، و البته به دلیل احترامی که مردم برای او قائل بودند، در قیاس با سایر استادان، رفت و آمد بسیار باشکوهی به دانشگاه تهران داشت. یعنی ماشین شخصی و راننده داشت و این گونه به دانشگاه می آمد. !!
 
[ ایشان همان افکار توده ای و چپی را بدون کم و کاست حفظ نموده اند ]
 
* بزرگترین خدمتی که دکتر حسابی به دانشجویانش کرد، این بود که ما را مجبور کرد برویم کتاب های انگلیسی را مطالعه کنیم و همین باعث شد که ما با زبان انگلیسی آشنا شویم!!!
 
و نمونه هایی از رذالت اخلاقی این دکتر منطق و فلسفه و حکمت :
 
* اما من نمی توانم پاسخ سوال شما را بدهم چون اساساً کاری با حاشیه ها نداشتم و سرم به کار خودم بود.!
 
* افسوس که این نامه ها را پاره کردم و انداختم در سطل آشغال!
 
* شما هر چیزی که از پسر دکتر حسابی درباره پسرش می شنوید، اصل را بر عدم صحت حرف او بگذارید مگر اینکه خلافش ثابت شود!!!!
 
* حالا چرا من گریبانش را بگیرم؟ [ اینجا حق با دکترموحد هست ایشان پاچه میگیرند نه گریبان !]
 
و اوج این انحطاط و رذالت اخلاقی و کینه و حقارت را در این گفتار که نشانگر آگاهی این عنصر خطرناک و آلوده به ویروس تخریب از گفته هایش و زدن ضربه به کدام نقطه حساس و مهم مردم است را میبینیم :
 
مردم ایران هم دوست دارند دکتر حسابی فیزیکدان بزرگی بوده باشد و از او تجلیل کنند. این حق مردم است. من هم اصراری ندارم کسی را [[ ناامید ]] کنم./
 
که فقط میتوان به این دشمن منطق و حکمت اینچنین گفت :
 
بزرگش نخوانند اهل خرد ......که نام بزرگان به زشتی برد

۲ نظر:

kaka گفت...

با سلام
مصطفی جان از آنجا که جو آزادگی بسیار بهتر از قبل شده خواهش میکنم از وجودتان دوستان را بهره مند نمائید در ضمن حساب شما باز است

Unknown گفت...

دوست عزیز جناب کاکا ،از لطف و محبت شما بسیار ممنون و سپاسگذارم و خودم را در حد این تعریف نمیبینم و نمیدانم ، آقای کاکا نمیدانم در جریان کامل حذف بدون اطلاع و یکباره من بودید یا نه ،

مشکل من جریان تفکر رضا و دوستانش نبود و عددی هم نبودند و من هم با آنها مدارا میکردم و شخصا با هرگونه حذف مخالف بوده و هستم وهنوز معتقدم که باید با هم برای رفع اختلاف گفتگوی بدون توهین داشته باشیم و به سایت هم مستقیما و در پست هایم هم عواقب این تفکر را توضیح دادم که گذشت زمان آنرا اثبات نمود ، اما شما و منی که با هیچ سایت و وبلاگی قرادادی نداریم و نبستیم و فقط برای بالا بردن سطح آگاهی و رسیدن به جایگاه شایسته ایران و ایرانی از وقت و جان خودمان مایه میگذاریم [[ نه برای نفر اول شدن و خودنمائی و اسم در کردن و باند بازی و ارعاب و تحمیل عقیده ]] و مینویسیم و آیا شما میتوانید با کسانی که این اصول و مرام را رعایت نمیکنند و به آن اعتقادی ندارند و حق را نادیده میگیرند همکاری کنید؟ ، خوشحال میشوم دلایلتان را بدانم و بخوانم ./