جناب مهندس موسوی ( دامه ناپدیداته) منظور شما از خواندن این کتاب ،برای من این شد که
شما از لحاظ فکری در ۱۴۰۰ سال قبل سیر میکنید و مردم ایران را هنوز عقب مانده تر و نادانتر
از مردم سال ۱۵۳۶ ژنو در اروپا هستند.//ونتیجه این کتاب هم که اروپا عقاید یا راه کاستیلو را قبول نکرد و مردم به لوتر پیوستند و او را انتخاب کردند و حقیقت هم همین است .//
■ وجدان بیدار (کاستلیو و کالون)■ اشتفان تسوایگ
■ ترجمه سیروس آرین پور
■ تهران، نشر فرزان، 1376
■ تهران، نشر فرزان، 1376
کتاب وجدان بیدار، کاستلیو و کالون شرح ماجرای به قدرت رسیدن ژان کالون، یکی از رهبران جنبش دین پیرایی (رفرم) [رفرماسیون] است در سال 1536 میلادی در ژنو و چگونگی برپایی حکومت خودکامه دینی آن شهر که به گفته اشتفان تسوایک، آثار شوم آن را پس از گذشت چهار قرن هنوز هم در روحیه و فرهنگ مردم ژنو و حتا در فرهنگ همه سرزمین هایی که چندی به زیر سلطه مکتب کالونی درآمدند، می توان دید.//
جناب آقای موسوی آیا شما در هشت سال نوکری جمهوری اسلامی در دوران طلائی امامتان نمیدانستید که :{ در آن کتاب، کالون از قدرتی سخن گفته است که واعظان کلیسا می باید از آن بهره مند شوند زیرا آنان مبشران کلام الاهی اند و باید به همه مردم، از فرادست ترین گرفته تا فرودست ترین، فرمان دهند تا در برابر عظمت الاهی سر فرود آورند. بر ایشان است که شریعت الاهی را بر پا دارند و سلطنت شیطان را براندازند، گوسپندان را دریابند و گرگان را ریشه بَر کَنند.} و آیا آن کتاب همانند کتاب ولایت فقیه پدر معنوی شما نبود ؟
به گفته تسوایگ، آگاهی معاصران از عصر خود همیشه بسیار اندک است. مهمترین رویدادها در برابر چشمان ایشان رخ می دهد بی آنکه توجه شان را برانگیزد.//
((وشما کدام یک از شخصیتهای داستان هستید ؟کالون و فارل، کاستلیو،سروه ،گیوم فارِل ؟))
در ژنو مردم رفته رفته شروع می کنند از خود بپرسند که مگر کیستند اینان که چنین مستبدانه رفتار می کنند؟ // این را مردم ایران از همانروزهای اول میپرسیدند و حفظ نظام شما در زمان جنگ ابلهانه سبب باقیماندن شان شد .//
در طی بیست و پنج سال استبداد روحانی اش در ژنو هرگز از این فکر دست بر نمی دارد که با نابود کردن آزادیهای فردی در جهت خیر آدمیان گام بر می دارد.// و این هم درست فکر و
فرموده پدر معنوی شما خمینی هست .//
اصلاحگران دیگر بر این باور بودند که آدمی با بهره جویی شکرگزارانه از نعمتهای زندگی که خداوند به او ارزانی داشته است، خالصانه ترین عبادتها را به جای می آورد. آنان خود در مقام انسانهایی سالم و عادی از تندرستی خویش و از توانایی لذت بردن از زندگی بهره می جستند و خوش می خوردند و می نوشیدند و می خندیدند.//
بر مردمان هیچ چیز ژرفتر از دلیری رهبرانشان
اثر نمی گذارد.//
اما همیشه از میان هزاران جنایت یکی هست که
وجدان به ظاهر خفته جهانیان را بدار می کند.////
ین حق به چه انسانی داده شده است که اندیشه
انسانی دیگر را داوری کند و باورهای شخصی
و خصوصی وی را جرم بداند گناه این کشتارهای
وحشتناک و این پیگردهای وحشیانه که مایه ننگ
آدمی است بر گردن آزاداندیشان و قربانیان نیست.//
سبب سازِ اصلی این جنون مرگبار و این آشوب
لگام گسیخته که بر جهان ما چیرگی یافته، تعصب
و نابردباری ایدئولوگهاست. //
تنها راه نجات ما از این وحشیگری های بی پایان،
بردباری است.//
پس این کتاب را خواندید و در پیام قبلی خود تاکید بر صبر ( بردباری کلمه ای پارسی هست وشما نمیتوانید تلفظ کنید ) و گذشت میکردید ؟اشتباه میکنید جانم ......//
کاستلیو چنین است. وی اومانیستی راستین است و برای جنگ ساخته نشده است. سازش و آشتی با خوی نرم او بیشتر سازگاری دارد. همچون نیای معنوی خویش، اراسموس، نیک می داند که هر حقیقت زمینی و آسمانی گونه گون است و تفسیرهای بسیاری از آن می توان کرد و تصادفی نیست که یکی از آثار اصلی او عنوان با معنی «درباره هنر شک ورزیدن» بر خود دارد. اما او شک آوری خشک و نرمش ناپذیر نیست.// ترس خودتان را توجیه میکنید ؟؟//
کاستلیو به این تعریف فرجامین از کافر می رسد: «ما آن کس را کافر می نامیم که با عقیده ما موافق نیست.» سخن پیش پا افتاده ای است اما آشکارا گفتن آن در آن زمان کاری بس دلیرانه بود.// اما شما در این زمان آسوده و آسان میگفتید .//
پرسش این است که آیا پیگرد کافران و مجازات مرگ در حق آنان تنها به گناه دیگراندیشی رواست؟//آیا این سوال را نمیتوانستید از خمینی در سال ۶۷ بپرسید ؟؟//
مرگی ناگهانی در آخرین لحظه های، سباستین کاستلیو را از خطر محاکمه و از حمله های مرگبار دشمنانش رهایی می بخشد. //امیدوارم برای شما چنین نشود .//
با مرگ کاستلیو توطئه بدنام کردن او به دام انداختن اش نقش بر آب می شود. همشهریانش بسی دیر در می یابند که تا چه اندازه در دفاع از بهترین فرزند شهرشان کوتاهی کرده اند.//
امیدوارم شبها ،بتوانید راحت بخوابید و از این خوابها ببینید .//
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر