تابستان ، گرما ، استخر
امروز رفتم استخر ، خلوت بود،/ مثل همیشه اول نشستم روی یک صندلی و به آب خیره شدم / صدای دوسهتا پسر بچه ، هشت یا نه ساله پرتم کرد تو بچگی هام /
گرمای تابستون انوقتها بوی آب زرشک و کلر آب استخر رو میداد / همیشه هم سانس یک تا سه رو میرفتیم که حسابی گرممون شده باش و آبتنی بهمون بیشتر بچسبه / هر وقت هم که یکی از بچه محلها میومد دنبالمون / ما داداشها مشغول دعوا سر مایوها بودیم / این مال منه ...نخیر مال منه.. بابا این آبی هه مال من بود مال تو سبزه بود ... ما...ما...ن / بچه محلها هم با بجنبین دیر شد ...ما رفتیم .. شما بیاین ... ما جا میگیریم.../
توی اون گرما عرق میریختیم و میدویدیم تا بهشون میرسیدیم / دو سه تا خیابون مونده سه تا چهار تا تو سایهها بیحال نشسته بودن و یه همهمه تو گوش آدم میپیچید که هر چقدر نزدیک میشودیم به هیاهوی صدای بچه گانه تبدیل ،میشد / لولههای براقی که فقط به پائینش نقش رنگ باقی مونده بود /
نگاههای مارو از هم فراری میداد که من توی صف واینمیستم که مثل همیشه کوچیکترها اول /موقع بلیط خریدن هیکل دارها و بزرگترها /توی صف متراکم که از شانس بد یه تیکه دم درش فقط سایه بون داشت و بقیه تو ذول آفتاب بی پیرهن و فقط شلوار به اون لولههایی که برای تشکیل خط گذاشته بودن و مثل ماهی تابه داغ شده بود لباس انداخته بودن تا نسوزن میچسبیدیم / اونهای که دفه اولشون بود از ذوق استخر گرما رو اصلا احساس نمیکردن /
دوروبر هم تو مکانهای مشخص شده فالوده توی ظرفهای کوچیک پلاستیکی آبی و قرمز آب زرشک و آب آلبالو تو لیوانهای بزرگ طرح فرانسوی / تفنگ با دی و نشونه گیری / بامیه شیرهای بلند یا گرد انگشتی / سطل آب و استکان توش و یه قرونی بندازی پنزار بگیر / چرخیهای آلاسکا فروش که همسن خودمون بودن و با حسرت نیگا میکردن / ساندویچ تخم مرغ با جعفری پیاز خلال بود چه حالی میداد بعد از استخر / یه کم انور تر هم گندهها راهنمائیها و دبیرستانی ها بیخ دیواری یا لیس پس لیس بازی میکردن و مرتب دورو برشونو نگاه میکردن /
آقا چهار تا آقا سه تا پنج تا
آب کلر برا پاا شستن رنگش برگشته بود / جیغ و داد و صدای گوش خراش سوت غریق نجات بوی تند کلر / تو اون شلوغی ،،زیر آبی ؟ شنا؟ / سه متری همیشه خلوت / چند نفری آب دادن و در رفتن شوخیهای خرکی /
حوله گم شده یا فراموش شده / بند مایو رو گرفتن اتو هوا چرخوندن قدم زنون / با چشای قرمز و سرخ شده / تو مسیر برگشت خونه / واسه فردا نقشه میریختیم / /
سوت بلند غریق نجات کشید منو تو یه استخر بزرگ خلوت / نه نمیچسبه بلند شدم رو به رختکن به سمت خونه.......
امروز رفتم استخر ، خلوت بود،/ مثل همیشه اول نشستم روی یک صندلی و به آب خیره شدم / صدای دوسهتا پسر بچه ، هشت یا نه ساله پرتم کرد تو بچگی هام /
گرمای تابستون انوقتها بوی آب زرشک و کلر آب استخر رو میداد / همیشه هم سانس یک تا سه رو میرفتیم که حسابی گرممون شده باش و آبتنی بهمون بیشتر بچسبه / هر وقت هم که یکی از بچه محلها میومد دنبالمون / ما داداشها مشغول دعوا سر مایوها بودیم / این مال منه ...نخیر مال منه.. بابا این آبی هه مال من بود مال تو سبزه بود ... ما...ما...ن / بچه محلها هم با بجنبین دیر شد ...ما رفتیم .. شما بیاین ... ما جا میگیریم.../
توی اون گرما عرق میریختیم و میدویدیم تا بهشون میرسیدیم / دو سه تا خیابون مونده سه تا چهار تا تو سایهها بیحال نشسته بودن و یه همهمه تو گوش آدم میپیچید که هر چقدر نزدیک میشودیم به هیاهوی صدای بچه گانه تبدیل ،میشد / لولههای براقی که فقط به پائینش نقش رنگ باقی مونده بود /
نگاههای مارو از هم فراری میداد که من توی صف واینمیستم که مثل همیشه کوچیکترها اول /موقع بلیط خریدن هیکل دارها و بزرگترها /توی صف متراکم که از شانس بد یه تیکه دم درش فقط سایه بون داشت و بقیه تو ذول آفتاب بی پیرهن و فقط شلوار به اون لولههایی که برای تشکیل خط گذاشته بودن و مثل ماهی تابه داغ شده بود لباس انداخته بودن تا نسوزن میچسبیدیم / اونهای که دفه اولشون بود از ذوق استخر گرما رو اصلا احساس نمیکردن /
دوروبر هم تو مکانهای مشخص شده فالوده توی ظرفهای کوچیک پلاستیکی آبی و قرمز آب زرشک و آب آلبالو تو لیوانهای بزرگ طرح فرانسوی / تفنگ با دی و نشونه گیری / بامیه شیرهای بلند یا گرد انگشتی / سطل آب و استکان توش و یه قرونی بندازی پنزار بگیر / چرخیهای آلاسکا فروش که همسن خودمون بودن و با حسرت نیگا میکردن / ساندویچ تخم مرغ با جعفری پیاز خلال بود چه حالی میداد بعد از استخر / یه کم انور تر هم گندهها راهنمائیها و دبیرستانی ها بیخ دیواری یا لیس پس لیس بازی میکردن و مرتب دورو برشونو نگاه میکردن /
آقا چهار تا آقا سه تا پنج تا
آب کلر برا پاا شستن رنگش برگشته بود / جیغ و داد و صدای گوش خراش سوت غریق نجات بوی تند کلر / تو اون شلوغی ،،زیر آبی ؟ شنا؟ / سه متری همیشه خلوت / چند نفری آب دادن و در رفتن شوخیهای خرکی /
حوله گم شده یا فراموش شده / بند مایو رو گرفتن اتو هوا چرخوندن قدم زنون / با چشای قرمز و سرخ شده / تو مسیر برگشت خونه / واسه فردا نقشه میریختیم / /
سوت بلند غریق نجات کشید منو تو یه استخر بزرگ خلوت / نه نمیچسبه بلند شدم رو به رختکن به سمت خونه.......
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر