جمعه، اسفند ۲۳، ۱۳۹۲

این تفکر و این راه و روش یک مشکل بزرگ واساسی دارد

این تفکر و این راه و روش یک مشکل بزرگ واساسی دارد




بزرگانی همچون فردوسی ,  زکریا رازی , حکیم عمر خیام , پور سینا , احمد کسروی , شجاع الدین شفاء و ...

الگو و مورد احترام کلیه ایرانیان  و مخالفان اسلام من درآوردی آخوندی و میهن پرستان و ایران دوستان میباشند.



آنها تمام عمر گرانبهای خود را صرف علم و دانش و تحقیق در مورد تاریخ و پیشینه و عزت و سربلندی ایران کردند و آثار ارزشمندی از خود برجای نهادند.


و بودند کسانی همچو کسروی که از فدا کردن جان خود در این راه واهمه ای نداشتند و سرانجام در این راه سر باختند و جانشان را فدا کردند.

آثار باقیمانده آنها , تماما حکایت از حس میهن پرستی و آرزوی بزرگی و اعتلای ایران زمین و خوشبختی و سعادت ایرانیان در آنها دارد .


 و تمام تلاش آنها نیز مبارزه با جهل و خرافات بوده و هدف شان هم آگاه سازی و روشن نمودن ذهن ایرانیان از گذشته پرشکوه و آگاه ساختن و واقف نمودن مردم  از داشته ها و ذخایر عظیم طبیعی و فرهنگی و ملی شان میباشد .


و زندگی آنها نیز چنان پاک و ساده بوده که هیچ بهتان و یا اتهام فساد مالی ویا  اخلاقی به آنها وارد نمی آید و پذیرفته نیست و جز متعصبین جاهل و کوردل و تمامیت خواه ,کسی مخالف آنها نیست و توان مخالفت با آنها را ندارد.


اما , چرا  نوشته ها و گفته های آنها که همه برای اعتلا و آبادی ایران و خوشبختی و سعادت ایرانیان است , در عامه مردم نفوذ کافی نداشته وجنبه عمومی پیدا نکرده و در باور آنها رسوخ پیدا نکرده و به اندرزها و راهکارهای آنها توجهی نشده و نمیکنند ؟


با اینکه در نیت خیر و اندیشه پاک آنها تردیدی نیست و همگان بر درستی پندار آنها نیز آگاه هستند , پس دلیل عدم استقبال واقعی مردم و نهادینه شدن افکار آنها در جامعه ایرانی چیست ؟


اگر گزینه زمان را بهانه  نکنیم و به تاثیر برق آسا و سریع راستی و حرف حساب و گفته حق اعتقاد داشته باشیم ,


بی تردید  باید یک اشکال بزرگ و اساسی یا در نحوه تفکر و یا در رویه و روش آنها وجود داشته باشد.


آیا درک و فهم گفته ها و نوشته های آنها از درک و فهم خط و زبان عربی برای مردم ایران دشوارتر و غامض تر است ؟

آیا وعده ها و بشارت های آنها از وعده و بشارت بهشت و حوریان سیمین ساق اسلام دست نیافتنی تر و دورتر و غیر قابل باورتر است ؟

یا ترس از جهنم خیالی و وحشت از آن , مردم را به تحمل خفت و ذلت و بندگی و قبول آن وادار میسازد و ساخته است  ؟

یا احترام به این بزرگان و تصدیق آنها از سر ریاکاری و دوروئی و فریب و نیرنگ هست و قلبا به آنها و گفتارشان اعتقادی ندارند ؟

و یا ملت ما لیاقت خوشبختی را ندارند و یا طالب سعادت خودشان و سربلندی کشورشان نیستند ؟





 
آیا ایراد از افکار و گفته های آنهاست و ربطی به  شخصیت و ظاهر و قیافه و منش و برخورد  آنها ندارد ؟

یا ایراد از طرز برخورد و  وضع ظاهری و نوع پوشاک و نحوه بیانشان هست و با افکار و گفته آنها مشکلی ندارند ؟

آیا براستی مردم از هدف و نیت خیر آنها آگاهند و بدرستی آنرا دریافته اند ؟

یا از عواقب و نتایج خوب و سودمند به ثمر رسیدن خواسته آنها بیخبرند و وحشت دارند ؟

آیا در ظاهر خودشان را موافق آنها نشان میدهند ولی در باطن آنها را کافر و ملحد و شیاد میدانند و مخالفشان هستند  ؟

و اگر تمام این گزینه ها و حدس ها اشتباه هست که امیدوارم چنین باشد , پس دلیل فراگیر نشدن افکار این بزرگان و تحقق نیافتن اهداف و خواسته های خوب و خیر آنها در جامعه ایرانی چیست ؟

هیچ نظری موجود نیست: