دوشنبه، آبان ۲۰، ۱۳۹۲

مصاحبه خبرنگار کردار نیک با محمد جواد ظریف

                 مصاحبه خبرنگار کردار نیک با محمد جواد ظریف 
  
  
 
آقای محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه  که با خرازی و ولایتی و متکی و بقیه , تومانی دوزار فرق میکند و ریش بزی گذاشته و درفیسبوک لینک داغ میکند و لایک
میزند و چفیه به گردن نمی اندازد .

(( بین علما و رقبا اختلاف نظر هست , علماء معتقدند که سنگ یا پاره آجری درست به فرق سرش خورده , ولی رقباء مطمئن هستند که این جنغولک بازیها  بامبولی برای حفظ جایگاه ریاست جمهوری در طیف بنفش میباشد ))

در مصاحبه ای با روزنامه لوموند گفتند که :
 
[[ هیچ کس در ایران به دلایل سیاسی اعدام نشده است و  چهار رئیس جمهوری ایران از طریق صندوق رای جایگزین شده‌اند! دموکراسی این است. هیچ کشور دیگری در منطقه نیست که نمونه قابل مقایسه‌ای با ایران ارائه کند و  صداهای متنوعی در ایران وجود دارد و در کشور تک صدایی نیست!! ]]
 
که پس از خواندن این مطالب خبرنگار ما اول کلی غش غش خندید و ده دقیقه بعد زار زار گریه کرد و بعد یهو بلند شد و با عصبانیت تمام لوازمش را برداشت و از دفتر زد بیرون...!!
 
پس از چند ساعت نگرانی و تماس با پزشک قانونی و اورژانس و ستاد خودکشی های غیر مترقبه , درمانده نشسته بودیم که متن این مصاحبه بدست ما رسید وکلی خوشحال شدیم که فهمیدیم هم خبرنگار و هم  ظریف هردو زنده و سالم هستند.
 
متن مصاحبه را عینا و بدون حذف یک واو چاپ کردیم :
 
[[ خ . ک = خبرنگار کردار نیک    و م . ج . ظ = محمد جواد ظریف ]]
 
 
م ج ظ : چرا دعوا و مرافه راه میندازی , خوب بگو میخوام مصاحبه کنم , چرا تو صفحه فیس بوکم پیام نذاشتی ؟
 
خ ک:پس بااین دوربین ودم ودستگاه فکرکردن اومدم موهاتوفربزنم,معلوم نیست ؟
نمیفهمند ؟
 
م ج ظ : ناراحت نشو و خونتو کثیف نکن , بیا بشین الان میگم دوتا نسکافه توپ بیارن و بشینیم کامنت ها و خبر ها رو باهم بخونیم و کیف کنیم .....بیا .
 
خ ک : نسکافه نمیخورم و کامنت چیه ؟
اومدم مصاحبه...... 
 
م ج ظ  : ببین باز اگه میخوای به من گیر بدی که با  اون عجوزه اشتون ما و اینا و آره ....
من حرفی ندارم بزنم ها...
 
خ . ک : بهت میگم بیا بشین اینجا .
 
جواد که از قیافه و تن صدا خبرنگار ما خیلی ترسیده بود گفت : چشم و نشست .
 
 
خ ک : در مصاحبه با لوموند گفتید که در ایران دموکراسی هست که هیچ یک از کشورهای منطقه ندارند و قابل مقایسه با ما نیستند !

اول در این مورد توضیح بده ...
 
م ج ظ  : به جان مادرم من فکر میکردم که هست , نیست ؟ 
 
شما چی میگین ؟ هرچی شما میگین درسته ..... چی بگم ؟
 
 
خ ک : ببین , درست جواب بده و اون روی منو بالا نیار ....

راستشو بگو . 
 
م ج ظ  : خوب , خدا وکیلی برای ما که خودی و از یاران رکن اصلی نظام هستیم
دمکراسی و آزادی وجود داره و هست , نیست ؟  
 
من از نظر دولتی گفتم , میگی من دروغ گفتم ؟
 
خبرنگار اونها هم که چیزی نپرسید ومن خودم گفتم واز نظر دولتی و حکومتی گفتم .
 
بد گفتم ؟
یعنی شما میگی نیست ؟
 
 
خ ک : اینو ولش کن هیچی . کجا در ایران صداهای متنوعی جود دارد و در کشور تک صدایی نیست؟ 
 
م ج ظ : خوب اینم درست گفتم  پس اینهمه صدای  بوق ماشین و گریه بچه و ...

خوب , خوب ...ببخشید میگم  , میگم ....
 
ببین دوست عزیز کاربر محترم , خودت بگو  برای چی این همه تو زندان هستند؟ 

 مگر نه بخاطر اینکه حرف زدند و صدای خودشونو به دیگران رسوندند ,  پس صداهای دیگه ای هم هست , ولی بعدش دیگه نیست چون میگیرنشوون !
 
و یارو خبرنگار لوموند از آخر و عاقبتش که نپرسید , من هم گفتم هست , تازه

اینهمه مرگ بر امریکا و اینا صدا نیست ؟
 
 
خ ک : اینم ولش کن , بگذریم ...

آهان  گفتی :  چهار رئیس جمهوری ایران از طریق صندوق رای جایگزین شده‌اند!!
 
اینو چی میگی و براش چه انقلتی میاری , هان ؟
 
م ج ظ  : ببین بزار بگم که یه اسپرسو برای من بیارن و یه آبمیوه خنک هم برای تو تا کمی آروم بشی , جان من, بگم بیارن ؟
 
خ ک : بگو بیارن .
 
 جواد در حالیکه قهوه اش را هورت میکشید گفت : ببین پسر جان , دوست من , خودت مرد باش وبگو ...
 
آیا من میتونم بگم که اینها انتصاب  میشن و اصلا  انتخابات کشکه ؟
 
نه , خودت بگو میتونم ؟

ده نمیتونم دیگه , اگه بگم  دولت قبلی یا دولتی  که من وزیرش هستم تقلبی بوده و من از شش ماه قبل از انتخابات میدونستم کارم چیه ؟

و از همان وقت من داشتم متن حرفهائی که باید تو آژانس و اینا بگم رو مینوشتم !

کسی اصلا منو راه میده و باهام حرف میزنه و با من مصاحبه میکنه ؟
 
تازه بگم  چی میشه ؟

اگه سرمو زیر آب نکنند  , منم مثل مهندس و شیخ مهدی میرم تو آب نمک تا خدا میدونه که بازدوباره ما نوبتمون بشه ,  خودت بودی میگفتی ؟
 
خ ک : والله چی بگم ؟

از یه بابتهائی حق دارید , بگین و نگین هم چیزی نمیشه و تازه همه هم که میدونند .
درست میگین شما !
 
م ج ظ  : پس بزار جواب سوال بعدی تو رو نپرسیده بدم , خودت بهتر از من میدونی و سرت تو کتاب و نوشتن و روزنامه هست , ما اصلا سیاستی داریم که زندانی سیاسی داشته باشیم ؟
 
چی این مملکت و دولت  ماها به آدم رفته که سیاستش باشه  ؟
 
کجای دنیا یکی مثل احمدی نژاد سیاستمدار و دولتمرد میشه وبیارنش که یه همچین  کارهای بکنه و مملکت را به باد فنا بده؟

بعدش راست راست بگرده و تازه دانشگاه هم بخواد بزنه؟؟
 
نه , کجای دنیا و با کدوم سیاست ؟
 
کجای دنیا سیاستمدارهای مخالف یک دولت بجای با یکدیگر هماهنگی و برنامه ریزی کردن  , افتادند  به جون هم و آبروی همدیگه رو میبرن و بهم گیر میدن ؟ 

 کجای دنیا برای تغییرحکومت ورسیدن به آزادی , سیاستمدار و دانشجو و مردمش , میفتند دنبال کسیکه خودش هشت سال همه کاره حکومت و دستش در همه کارها و
جنایتها بوده و اصلا به زبان خودش که داره تائید میکنه  ؟
 
تازه حرفها و مشی سیاسی و منشورش  رو هم  قبول میکنند !!!

 تو به اینها میگی سیاسی ؟
 
و کدام  سیاسی و سیاستمداری با کدوم عقل ,  از کسی که هم لباس و همکار اینا بوده و پرونده اش دست کمی ازپرونده آنهای دیگر نداره , طرفداری وبراش گریه میکنه ؟
 
تو به اینا میگی سیاسی و مخالف سیاسی و زندانی سیاسی ؟
 
تازه از چشم و منظر اون آقا واین عظماء که  سیاست و دیانت شون یکی هست ,  
همه  اینا منحرف و منافق و مرتد و فتنه گر و دشمنان اسلام هستند ,  نه مخالف سیاسی یا زندانی سیاسی !
 
تو از اول انقلاب نگاه کن کجا یکبار نوشتند و دیدی که بگن یک مخالف رژیم یا  مخالف سیاسی را اعدام کردند ؟
 
 از همون اولش هم گفتند و نوشتند مفسد فی الارض یا دشمنان دین وخدا و یا مرتد و منافق و محارب و ...
 
            
 
پاشو , پاشو پسر جان , پاشو تا بشینیم کامنتها رو نگاه کنیم و فحش هاشو بخونیم و کلی بخندیم و حال کنیم .
 
ببینم تو که توقع  نداری من که تازه یه آبی زیر پوستم رفته  بهت راهکار نشون بدم و بگم ؟
پاشو .. 
 خ ک : ا ...آ ...ع ......من ...........................................................       

هیچ نظری موجود نیست: