امام نقی و برادر کور و نابینایش ثقیل
شبی از شبهای بعد از محرم امام نقی (ع ) و برادر کور و نابینایش ثقیل در کوفه بالای پشت بام بودند
و با دید مبارکشان خانه همسایه را می هیزیدند......
ناگاه ثقیل سراز گریبان برآورد و شیون بپا کرد....
امام نقی(ع ) که قلبی لطیفتر از گل داشت گفت :
برادر جانت بقربانم ..چته ؟؟
ای عنبر ... ( عنبر بر وزن قنبر غلام جدش علی )
آن بساط را بیاور......
نقل است از محمد باقر محفلی که ؛
فردای آنروز ثقیل برای حمل کیسه های زر ,
مجبور به قرض کردن پالان الاغ از طویله دار امام شد.
شبی از شبهای بعد از محرم امام نقی (ع ) و برادر کور و نابینایش ثقیل در کوفه بالای پشت بام بودند
و با دید مبارکشان خانه همسایه را می هیزیدند......
ناگاه ثقیل سراز گریبان برآورد و شیون بپا کرد....
امام نقی(ع ) که قلبی لطیفتر از گل داشت گفت :
برادر جانت بقربانم ..چته ؟؟
ثقیل با ناله گفت :
برادر خود نیک میدانی که تورم ۲۳ % شده ومن با زوجه سومم هنوزیه آنتالیای خشک وخالی هم نرفته ایم ....
شب عید هست وبرادرزادگان تشنه لبت برای خرید عید ,
برادر خود نیک میدانی که تورم ۲۳ % شده ومن با زوجه سومم هنوزیه آنتالیای خشک وخالی هم نرفته ایم ....
شب عید هست وبرادرزادگان تشنه لبت برای خرید عید ,
به سیتی سنتر دبی کمتر راضی نمیشوند و نیستند!
اگر از ان کیسه زر های بیت المال ......
اگر از ان کیسه زر های بیت المال ......
حضرت نگاهی به زغالهای قرمز و گل انداخته منقل کرد
و سر به آسمان برد، فریاد برآورد :
و سر به آسمان برد، فریاد برآورد :
ای عنبر ... ( عنبر بر وزن قنبر غلام جدش علی )
آن بساط را بیاور......
نقل است از محمد باقر محفلی که ؛
فردای آنروز ثقیل برای حمل کیسه های زر ,
مجبور به قرض کردن پالان الاغ از طویله دار امام شد.
نقل از کتاب داستان مستان شهید منبرریشدل
در باب حدیث (کی بخوره از داداشم بهتر)
امام نقی (ع )
در باب حدیث (کی بخوره از داداشم بهتر)
امام نقی (ع )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر