دوشنبه، شهریور ۰۲، ۱۳۹۴

"سی هزار" روستا در ایران خالی از سکنه شده است...

      "سی هزار" روستا در ایران خالی از سکنه شده است...


این نوشته بسیار خواندنی از مزدوران قلم بدست صهیونیست و نوکران و ایادی استکبار و خارج نشینان بی درد نیست , بلکه از داخل ایران و از آقای  جواد نوروزی مقدم/روزنامه نگار میباشد که حقیقت وضعیت موجود را به ساده ترین و شفاف ترین نحو ممکن بیان کرده است .

باشد تا برادران ارزشی و حزب الهی ها و ریشو های بیشعور با خواندن آن تکانی به مغز خود بدهند و چشم بر حقیقت بگشایند ...


سیاستهای نابخردانه "چپ" و "راست" و "میانه" در کشور موجب شده در دهه‌های اخیر "سی هزار" روستا در ایران خالی از سکنه شود آن وقت خیلی ها بر سر مسائلی ناچیز صورت هم می خراشند و برچسبها نثار هم‌ می کنند.

وقتی نمیدانیم به کجا می رویم شکست و پیروزی بی معناست .


گروهی گروهی دیگر را دلواپس می نامند و گروهی گروهی دیگر را فتنه گر و بخشی دیگر را ساکت فتنه.

یکی می شود خائن دیگری می‌شود خادم.

عده ای با بصیرتند شماری دیگر بی بصیرت.

هر وقت کم می آوریم استکبار جهانی را نشانه می رویم و همه چیز را به دشمن احاله میدهیم و انگشت اتهام هیچ وقت به سوی خودمان متمایل نمی‌شود.

دغدغه خیلی‌ها به ویژه رسانه ملی می‌شود زندان رفتن مهدی هاشمی تا شاید به قول برخی دیگر، زهره چشمی از پدرش ستانده شود.

دغدغه خیلی دیگر هم میشود مذاکرات هسته‌ای و جشن بعد از مذاکرات به منظور حصول نتایجی که هنوز معلوم نیست.

برخی شادند چون اصلا" نتیجه مذاکرات مهم نیست.

مهم آن بوده که پوزه دسته و جریانی دیگر بر زمین مالیده شود.

بعد هم کسانی که عمیقا" به توسعه به مفهوم غربی کلمه اعتقاد دارند ژستی استکبارستیزانه به خود میگیرند و می گویند ما در برابر غرب کرنش نکردیم و در میز مذاکرات، غرب را شکست دادیم.

کدام شکست کدام پیروزی؟

چرا به مردم آدرس غلط می دهیم؟

وقتی نمی دانیم به کجا می رویم دغدغه برخی ائمه جمعه می شود چرایی برگزاری فلان کنسرت یا سرعت اینترنت و فیلترینگ یا عدم فیلترینگ شبکه های اجتماعی یا حجاب اختیاری یا اجباری!

یکی دیگر از روستائیان در قهوه خانه از مطالبات کشاورزان چای کار می گفت و
می گفت پول برداشت اولش را هنوز دریافت نکرده است.

خواستم به او بگویم این مملکت برای امثال تو نیست.

این مملکت برای شهروندان است!

اصلا" حقوق روستاوندی معنا ندارد.

منشور حقوق شهروندی مسئله ماست.

شما دهاتی‌ها اصلا" به حساب نمی آیید.

این مملکت برای کسانی است که برنج و چای و اجناس خارجی وارد میکنند و تا اذا بلغت الحلقوم خون ملت را می مکند و بعد هم ژست و فیگور غرب ستیزی و مبارزه با استکبار جهانی به سرکردگی امریکا به خود میگیرند.کدام دشمن؟

کدام استکبار؟

ایران، امروز خود بی رحمانه تمام ظرفیتهای بومی موجود را نشانه رفته و هدر می‌دهد.

داریم از درون تهی می شویم ولی فقط رجز می خوانیم و از ایران 1404 سخن می گوییم و تطبیق برنامه‌های فرهنگی، اقتصادی، عمرانی با سند چشم انداز توسعه و یا الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت یا تحقق گفتمان اعتدال یا اصولگرایی و یا جامعه مدنی!

روستاها روز به روز خالی از سکنه می شوند و شهرها روز به روز بی هویت و در نتیجه انبوهی از جمعیت مصرف کننده شهری و بازاری برای فروش واردات و رواج مصرف گرایی و بی هویتی و مرگ فرهنگ‌های بومی و محلی و اقتصاد ملی.

رفتم به روستای سرسبز پدری یعنی روستای خرمکش شهرستان شفت در گیلان.


مدرسه روستا چهار کلاس دارد اما فقط با پنج دانش آموز.

در قهوه خانه روستا، یکی از روستائیان که اخیرا" به شهر مهاجرت کرده میگوید من و همه دوستانم رفتیم و در شهر زندگی میکنیم.

می گفت اگر در روستای خودم 700 هزار تومان درآمد داشته باشم حتما" می ماندم و فرزندم را به همین مدرسه می بردم.

منبع : http://www.parsine.com/fa/news/251109/سی-هزار-روستا-در-ایران-خالی-از-سکنه-شده-است
 

هیچ نظری موجود نیست: