پنجشنبه، بهمن ۰۵، ۱۳۹۱

اگر خودت بودی ، تحویلشون میگرفتی و کاری براشون میکردی ؟ - 2

اگر خودت بودی ، تحویلشون میگرفتی و کاری براشون میکردی ؟ - 2
 
گفتم : اگه خدا بودی که اول یه گردگیری باها ت میکردم که .....
 
گفت : برای چی و به چه دلیلی ؟
 
گفتم : آخه مرد حسابی این چه وضعی هست که درست کردی ؟
 
گفت : به من چه مگه من کردم ،مگه خودتون نخواستین و نکردین ، منو سننه ؟
 
دیدم راست میگه .....
 
گفتم : پس چرا تو که میدونستی چی میشه ، کاری نکردی ؟
 
گفت : وقتی همه تون ریش گذاشتین و نماز میخوندید وبه مسلمون شدن و بنده خدا شدن تظاهر میکردید و به اسم من همه کارهارو کردید ، من چیکار میتونستم بکنم ؟
 
باز دیدم حق با اونه ....!!
 
گفتم : چرا از ما گرفتی و دادی به اونها و چرا ازشون نمیگیری ؟
 
گفت : اولا من نگرفتم و خودتون دادید و اونها هم دزدیدند من بهشون ندادم ، بچه جان تو خبر نداری و نمیدونی ، چقدر ازشون بگیرم و به این و اون بدم ؟ حتی به اونهائی که بدم هم میومد از اینها گرفتم و به اونها دادم ،تمومی نداره .....بیچاره ها نمیدونید چه سرزمینی بهتون دادم و چقدر بهتون دادم که ٣٥ساله دارن میچا پند و غارت میکنند و از لجشون حیف و میل میکنند و بازهم داره .......خودتون نفهمیدید و قدر ندونستین و میندازین گردن من ؟ روروبرم !
 
گفتم : خوب ،دیگه بسمون نیست ، کافی نیست ؟ یه کاری کن دیگه .......
 
گفت : من تاحالا لقمه نکردم دهن کسی بزارم ،بسه تونه ؟ خودتون کردین و خودتون هم بکنید !
 
گفتم : پس چی میگی ، رحمان و رحیم ؟ پس کو رحم و مروتت ؟
 
گفت : وقتی خودتون به خودتون رحم نمیکنید ، وقتی که همه تون عضو یک خونه هستین و باهم این کارهارو میکنید و نسبت به هم یه جو گذشت و رحم و مروت ندارید ، وقتی هنوز نمیدونید که من جان به شما دادم و از گرفتن اون توسط یک حکم من درآوردی طرفداری میکنید و میرین تخمه میخرید و تو سرما منتظر میشین که جان دادن بنده منو بالای دار نگاه کنید ، من چه رحم و رحمتی به شما بدم و در حقتون بکنم ؟
 
گفتم : بچه ها چی اونها چه گناهی کردند ؟ اونها رو نمیبینی ؟
 
گفت :گناهی نکردند و فقط بدبخت هستند که چون شماهائی پدر و مادرشون هستند ، همین .....نه نمیبینم ، از اون سالی که ندونسته و نسنجیده خودتون رو بیچاره کردین و بخاطرش جشن گرفتین ووسط خیابون میرقصیدید و میخندیدید.......
 
و کلی آدم که من هزینه کرده بودم و وقت گذاشته بودم و برای سازندگی و آسایش شما آفریدم رو گذاشتین سینه دیوار و کشتید ،وقتی که لعنت جنگ رو رحمت دونستین و هشت سال حتی به تمام دنیا صدمه زدید و محیط زیست رو هم خراب کردید و خاک خوب منو با بمب و آتش و مواد شیمیائی کشتید و از بین بردید ، وقتی حتی حیوانات بیگناه رو بخاطر خودتون بی خانمان کردید و کشتین ...............................
 
،همون اول من روی برگردوندم و دیگه به شما نگاه نکردم و نمیکنم و نمیخوام ببینم که باهم چکارمیکنید و فقط گاهی وقتها بعضی ها رو که به
من میگن و گزارش میدن ،و میشنوم ،فقط گریه میکنم و بس ......
 
لبهای پیرمرده میلرزید و واقعا اشک تو چشمهاش پر شده بود .......
 
دلم خیلی براش سوخت و گفتم تمومش کنم که اذیت نشه ......
 
گفتم : حالا ما چیکار کنیم ؟
 
گفت : به جای من ، اگه خودت بودی تحویلشون میگرفتی و کاری براشون میکردی ......
زیر پاتون از نفت و اورانیوم و طلا و گاز و مس و خاک حاصلخیز و با برکت گذاشتم ، با اینکه میدونید بازهم دست گدائی دراز کردید ،
 
براتون خنده و شادی و تفریح گذاشتم و شما میرین و گریه میکنید و تو سرتون میزنید و ماتم میگیرد و اشک میریزید و عزا از جشن براتون مهمتره .....
 
وقتی که نور و رنگ بهتون دام و تو تاریکی ،سیاه میپوشید و بهترین رنگتون سیاهه ....
 
وقتی که بهترین خاک و سرزمین رو بهتون دادم و قدر نمیدونید و با به خطر انداختن حتی جون خودتون ازش فرار میکنید و در میرین ..... و در غربت هم تو روی هم نگاه نمیکنید و از هم فرار میکنید و خودتون و خاکتون رو میفروشید...................
 
وقتی که من زیبائی رو دادم و شما با پارچه اونو پنهان میکنید و اونو زینت میدونید .........
 
وقتی همه آدم های خوب رو میکشد و دور بد ها جمع میشین و پاچه میخورد
 
ووقتی برای هیچی همدیگر رو لت و پا ر میکنید
 
و هیچ به همدیگه ،گذشت و بخشش و رحم و مهربونی ندارید و سر هم رو کلاه میزارید و به هم بهتان میزنید و هنوز فهم و شعور درست با یکدیگر حرف زدن را ندارید .....
 
وقتی که هنوز بد را از خوب و دوست رو از دشمن ، راه رو از چاه و دیو رو از فرشته و بدتر از همه راست رو از دروغ تشخیص نمیدهید و فقط به هم دروغ میگویید ........
 
خودت بودی و اگر هم میتونستی باز هم میدادی و میکردی ؟
 
هوا کمی تاریک شده بود و پیرمرده بلند شد و من همینطورمات و مبهوت نگاهش میکردم و او در حالیکه دور میشد و در تاریکی ناپدید میشد باز هم میشنیدم که میگفت :
 
من چیکار میتونم بکنم ، بی خرد ها ،
 
بدم تا دوباره به کی ببخشید و بدین ، ابلهان ،ای نادان ها
 
لیاقتشو دارید که بدم بی کفایت ها ، بی لیاقت ها .....بی .........

هیچ نظری موجود نیست: