چهارشنبه، آبان ۰۶، ۱۳۹۴

آیا واقعا امام علی فرد شوخ طبعی بود ؟!

                          آیا واقعا امام علی فرد شوخ طبعی بود ؟!



امروز در وبگردی های خودم به مطلبی برخوردم که سخت مرا به فکر فرو برد که چرا تاکنون به این نکته یعنی به شوخ طبعی اهل بیت فکر نکرده بودم !

 آن مطلب چنین بود که :


[[       چرا تاریخ در ثبت شوخ‌طبعی‌های امام علی(ع) خست ورزیده است؟

 مسلم آن است که پیشوایان دینی مزاح می‌کردند و از دیگران نیز می‌خواستند عبوس نباشند و با یک‌دیگر مزاح و شوخی کنند. آنان حتی به مزاح شهره بودند؛ اگرچه اندازه نگه می‌داشتند و اصول اخلاقی را در آن مراعات می‌کردند. امر اختلافی این است که آیا مزاح و بذله‌گویی و داشتن روحیۀ طنز برای خلیفه و حاکم، عیب است یا حُسن.
از این‌ها که بگذریم، پرسیدنی است که اگر علی(ع) اهل شوخی و مزاح با دیگران بوده و به آن شهرت هم داشته است، چرا بیش از سه یا چهار فقره از شوخی‌های ایشان با دیگران در کتاب‌های تاریخی و روایی نقل نشده و یا اگر شده است، کسی نشنیده است؟ ]]


منبع خبر :
http://www.parsine.com/fa/news/259687/چرا-تاریخ-در-ثبت-شوخ‌طبعی‌های-امام-علیع-خست-ورزیده-است


راستش را بگویم من وقتی یاد آن شمشیر دودم و گردن زدن ۵۰۰~ ۶۰۰ نفر در یک روز می افتم  و یا وقتی یاد سختگیری علی که بجای پول بیت المال بر کف دست برادرکورش زغال آخته گذاشت , به هیچ وجهی نمیتوانم تصور کنم که چنین فردی اصلا بتواند شوخی بکند .


 به نظر شما چنین فردی شوخی و مزاح سرش میشود و یا میتواند طبع شوخ و شنگی داشته باشد ؟!


آیا تابحال شما حدیث و روایتی شنیدید که امام علی در آن یک لبخند خشک و خالی زده باشد ؟


چه رسد به آنکه بخواهد جوک بگوید و اصحاب و شیعیانش هم غش غش بخندند؟!




از حق نگذریم من تنها روایتی که شنیدم مربوط به راه رفتن ابوبکر و علی و عمر در کنار هم و شانه به شانه بوده که عمر از سر بدجنسی و کنایه به قد کوتاه علی , به او گفته :


علی تو همانند دندانه لنا در بین من و ابوبکر میباشی...


میگویند ابوبکر هم نیشش تا بناگوش باز میشود و کلی حال میکند , که علی هم بلافاصله میگذارد در قابلمه عمر و میگوید :


دقیقا بخاطر همین است که اگر من نباشم شما تبدیل به لا ( هیچ ) میشوید !!

( لنا - ن = لا )

که انگار ابوبکر زود نیشش را میبندد و عمر هم با لب و لوچه آویزان میگوید :


آخ , یادم رفت ...من باید بروم بازار مدینه و برای شام خرما کالک بخرم وگرنه منزل سومم  ام واویلا دشداشه ام  ( همان ردا ) را وارونه بر سرم میکشد...


و ابوبکر هم از فرصت استفاده میکند و میگوید : صبر کن , من هم می آیم و میخواهم در بازار برای عایشه دخترم کمی زلم زینبل بخرم و دل پیامبر را شاد کنم...


و زود فلنگ را میبندند و در میروند تا در راه با هم تبانی کنند که علی به خلافت نرسد !


از ابن بلبل بن نسناس حشری نقل شده که علی بعد از رفتن آنها فرمود :


الرجلک لوس البیمزه , الخوردی؟  نوش الجانکی...


به انا یه تیکه الانداختی و الکلفت بارت کردمکی به رحمتک یا ارحم الراحمین...


که صد البته این به حاضر جوابی و حضور ذهن آن حضرت ربط دارد و به شوخ طبعی و بامزه بودن و نمک ریختن ایشان هیچ ربطی ندارد .


اما این قصور تاریخی , نه تقصیر ما بلکه تقصیر این آخوند هاست که از امام علی برای ما چهره ای ساختند که همیشه یا مشغول دعوا و مرافه بوده و یا سر نماز شب مشغول گریه و زاری ...!


حال ما از فضلا و مراجع و آیات عظام و کلیه ملاها و آخوندها تقاضا میکنیم که اگر از این قبیل روایات و احادیث دارند لطفا بگویند تا ما کمی هم بخندیم که خدائی بعد از ده شب عزاداری و ناله و گریه و شیون , بدجوری میچسبد و حال میدهد ...
                                                    اجر شما با سید کریم  





 

هیچ نظری موجود نیست: