شنبه، شهریور ۱۵، ۱۳۹۳

حجت الاسلام پناهیان یا استاد پناهیان , فرار کردن که راه چاره نیست !

حجت الاسلام پناهیان یا استاد پناهیان , فرار کردن که راه چاره نیست !



آقای پناهیان وای بر کسانیکه شما استادشان باشید!

 زیرا وقتی استادشان بجای پاسخگوئی به نقد و پرسشهائی با ادبیات محترمانه و حقیقی , گوشه های عبایش را میگیرد و میگریزد , دیگر چه توقعی میتوانیم از شاگردان ایشان داشته باشیم ؟

جناب پناهیان , چاره  ندانستن و نفهمیدن و نتوانستن در جواب دادن به  پرسشی ,  فرار کردن به داخل پیج خودتان و بستن در و پنجره ها نیست ...

البته شما تقصیری ندارید و این به به گویان و چهچه زنان پای منبرتانهستند که شما را به تصدیق کردن حرفتان و موافق بودن با خودتان عادت داده اند و شرطی کردند!

و بخاطر همین هست که حتی اگر کسی بدون استفاده از کلمات رکیک و با ادبیاتی مودبانه  پرسشی مخالف نظر و سلیقه شما بگوید ,  تحمل نمیکنید مانند دختران خجالتی بدو بدو به خانه میروید و در و پنجره ها را میبندید و فرار میکنید و احتمالا همانند آنها دزدکی از پشت و گوشه پرده طبقه بالا به عکس العمل ها نیز دقت مبذول را هم میدارید ...

از من که گذشت و بلاک شدم و ممنوع الفیض از افاضات جنابعالی ...!! , اما دفعه دیگر اگر خواستید با کسی چنین کاری بکنید از ریش و سبیلتان خجالت بکشید و کمی مثل مردها رفتار کنید و با کمی شجاعت به آنها بگوئید که به چه دلیل و چه عذری به آنها پاسخ نمیدهید و آنها را بلاک میکنید؟

متاسفم برای استادی که در گفتار مرد عمل بنظر می آید ولی در رفتار خاله زنکی بیش نیست !!

فقط من مانده ام که اینها , پس چه کسی را میخواهند راهنمائی و ارشاد بکنند ؟ 

  

دیروز در گشت گذاری که در پلاس داشتم به پیج جناب استاد! پناهیان بر خوردم , ایشان در پیج خود و در آخرین پستهای خودشان تاکید شدیدی بر مبارزه با نفس و خواهش های نفسانی داشتند و در یکی از این پستها ادعا کردند که

[[ اگر ما در آموزش و پرورش تغییر ایجاد کنیم و بجای درسهای نه چندان مفید به کودکان مبارزه با نفس را آموزش دهیم معمولی ترین این کودکان دانشمندان بزرگی میشوند !!]]

( بعلت دسترسی نداشتن به سایت مزبور از چند ساعت پیش گفته ایشان را به یاری حافظه ذکر کردم که شاید کمی پس و پیش باشد اما فحوی کلام همین بود ) .

 این سخن را که خودشان در پیجشان قاب کرده بودند بنظرم همانند دیگر گفته های ایشان کمی غیر عقلانی و دور از ذهن آمد و من هم در کامنتی برای ایشان نوشتم که:

جناب پناهیان چنین گفته ای عقلانی و شدنی نیست زیرا ما میبینیم که از این همه (٢٠٠هزار نفر ) بچه آخوند و طلبه ای که به فیضیه میروند و کسب فیض !! میکنند و اولین چیزی که به آنها می آموزند مبارزه با نفس اماره و خواهش های نفسانی هست , هیچکدام دانشمند نشدند و هیچ چیزی برای خدمت به بشریت کشف و اختراع نکردند , پس این روش و گفته شما نادرست است که اگر درست بود چرا آقایان علماء و مراجع مثل کنی و جنتی و مکارم و مصباح و جنتی و طبسی و رفسنجانی که خودشان این نکته را میدانند , ولی  آقازاده های آنها هیچکدام دانشمند که نشدند هیچ !  بلکه دزد و رانت خوار شدند و مشغول غارت کردن مملکت و یا رشوه گرفتن از حراج  و فروش نفت و گاز کشور میباشند  و شما اگر آدم با خدا و با ایمانی هستید به کودکان بجای مبارزه با نفس از مبارزه با این زالو ها و دزدان حرف بزنید وبیاموزید... و چرا شما نمیرود و این حرفها را برای آقازاده ها نمیزنید ؟

حالا خودتان قضاوت کنید:

 آیا من توهینی کردم ؟

آیا دروغ گفتم ؟

آیا پیشنهاد نانجیبانه ای دادم ؟

که ایشان بنده را بلاک کردند  و ادعای استاد بودن هم میکنند ؟

(( از دوستان خواهش میکنم که این نوشته را به هر نحو و از هر طریقی که مقدور هست به روئیت ایشان برسانند تا شاید کمی خجالت بکشند...)) 

هیچ نظری موجود نیست: