سه‌شنبه، اسفند ۰۶، ۱۳۹۲

مهملی غیر منطقی و غیر عقلانی بنام نگاه به نامحرم

مهملی غیر منطقی و غیر عقلانی بنام  نگاه به نامحرم 



هر چقدر فکر میکنم میبینم این [[ نگاه کردن یا نگاه نکردن به نامحرم ]] عجب حرف غیر منطقی و غیر عقلانی هست .

در میان حواس پنجگانه , حس بینائی غیر قابل کنترل تراز دیگر حواس هست , و ما ناخواسته خیلی از چیزهائی را که میبینیم بصورت ارادی نیست.


ولی هر چیزی را که نگاه میکنیم , بنابر اندوخته ها و اطلاعات در قسمت حافظه مغزمان ,  در ما ایجاد واکنشی محسوس و یا نامحسوس میکند.

ما یک گل را نگاه میکنیم و زیبائی آن سبب خیره شدن به آن میشود و یا با دیدن خون و یا زباله روی خود را بر میگردانیم و اینجا هست که ما مجبور به انتخاب میشویم.

اما گاهی برای  انتخاب کردن است که مجبور به نگاه کردن میشویم , و آن انتخاب زوج و همسر برای ادامه بقا و تولید مثل و برای حضور در اجتماع میباشد.

و این  در میان دیگر جانوران نیز مشاهده میشود و اکثر حیوانات نیز میگردند و نگاه میکنند و جفتی برای خود بر میگزینند.

حالا اینجا گروهی معتقدند که چون هر جنس مخالفی ( محرم ! )  تو نمیباشد بنابر این مجاز به نگاه کردن به او نیستی و نمیباشی و نباید او را نگاه کنی  !!

خوب , یک مرد جوان یا زن جوان که نمیتواند با محارم خود ازدواج کند و تشکیل خانواده بدهد , و نگاه کردن به غریبه های نامحرم هم که جایز و ممکن نیست !

پس این فرد چه خاکی باید بر سر خودش کند ؟

آیا این احمقانه نیست که شریک زندگی من را که میخواهم یک عمر با او زیر یک سقف زندگی کنم , مادر و خواهرم برای من بپسندند و انتخاب کنند ؟


آیا این ابلهانه نیست که فقط با شنیدن اوصاف , آن هم از زاویه دید دیگران , تن به ازدواج و وصلت با کسی بدهیم که اورا ندیده ایم ؟

اوج مسخره بودن این تفکر و بی اساس بودن این عقیده در زمانی هست که میگویند: یک نظر حلال است !!!



 
که آدم میماند قاه قاه بخندد , یا زار زار گریه کند ؟

و برخی برای توجیه این تفکر نادرست و غیر عقلانی تفسیر احمقانه تری دارند و میکنند و میگویند :

غرض از نگاه نکردن به نامحرم , همانا نگاه نکردن با دیدی شهوانی و جنسی میباشد و اگر نگاه شما پاک و بدون شهوت و هوس باشد , موردی ندارد و جایز است !

چطور میشود که آدم ,  به کسی که هم برای لذت و کامجوئی پس از عقد ازدواج و هم برای تولید مثل , میخواهد همسرت گردد ,  نشود نگاهی جنسی و خریدارانه بنابر سلیقه شخصی خودش نکند و او را مانند خواهر و مادر خود خودش بنگرد و نگاه کند ؟

و بغیر از این چطور میشود تشخیص داد که نگاه جنسی و شهوانی هست یا نگاهی پاک و نجیبانه ؟

که این گروه آنرا به نگاه به نامحرم تعبیر میکنند و میگویند !!

و چطور میتوانند امری که مربوط به عصب و سلول های خاکستری مغز و قرنیه و زجاجیه و عنبیه میباشد را به آموزه های دینی نسبت بدهند و آنرا به دستور خدا منتسب کنند و ارتباط بدهند  ؟

وگیریم ,  اگر این مهمل هم دستور خدا باشد  , آیا خود خدا عقلش نمیرسید که دستگاه بینائی را جوری طراحی کند که نگاه به محرم و نامحرم جداگانه و و بنابر دستور و فرمایش و بنابر خواسته خودش باشد و کار کند ؟

اینجاست که حکیم عمر خیام نیشابوری میفرماید :

یا  رب  تو جمال  آن  مه  مهرانگیز
                                                 آراسته ای  به   سنبل  و  عنبر   نیز

تو حکم  چنان کنی  که در وی  منگر
                                               این حکم چنان بود که کج دار و مریز
 

هیچ نظری موجود نیست: