دوشنبه، اسفند ۰۵، ۱۳۹۲

شرح حال یک نومسلمان عرب در اوایل ظهور اسلام !

 شرح حال یک نومسلمان عرب در اوایل ظهور اسلام !
پستی اندر اوصاف شخصی بنام شبث بن ربعی در پلاس دیدم و خواندم و درباره او کنجکاو شدم و به چند مرجع رجوع کردم و شرح حال یکی از نومسلمانان [ همین جناب شبث بن ربعی ] را که تقریبا در تمام وقایع مهم صدر اسلام حضور داشته است را جویا شدم .

اگر هنوز هستند کسانیکه قرآن را معجزه پیامبر اسلام نمیدانند , بدون شک مسلمان شدن چنین شخصی را باید یکی از معجزات بزرگ دین اسلام و پیامبرش بدانند و بحساب بیاورند !


شبث بن ربعی از طايفه بنى تميم و از آخرین کسانی بودند که اسلام آوردند و مسلمان شدند .


سپس مؤذّن سجاح (مدعی دروغین پیامبری بعد از رسول الله) شد .
زنی از قبیله بنی تمیم ادعای پیامبری كرد ،شبث بن ربعی وسوسه ی گفتار این زن شد و از اسلام بازگشت و سخنگوی این زن با مردم شد.
خلیفه اول ابوبكر  با سركوب كردن  این پیامبران دروغی (مرتدین) ،به قضیه خاتمه داد اما شبث با حیله گری توانست خود را از مخمصه نجات دهد.
وى از چهره‏هاى‏ معروف كوفه و در ابتدا از ياران على‏ علیه السلام بود و حضرت او را همراه‏ «عدى بن حاتم‏» نزد معاويه فرستاد و در جنگ صفين هم در ركاب امیرالمومنین بود، ليكن در مسير حركت به ‏سوى نهروان، همراه چند نفر ديگر سر از اطاعت آن حضرت باز تافتند و به خوارج ‏پيوستند.
بر ضد عثمان شوريد، بعد از قتل عثمان نامه ای به معاویه نوشت و او را متهم به کوتاهی در حمایت از عثمان نمود و نوشت که: تو دوست داشتی تا عثمان کشته شود و آن را بهانه قرار دهی .
وقتی معاویه درخواست داشت تا عمار یاسر را به عنوان قاتل عثمان در اختیار او قرار دهد، شبث به عنوان نماینده امام با او محاجه و اعتراض کرد. [ منبع : کتابخانه طهور ]
توبه كرد و از خوارج‏ شد.
به جاى بيعت با على‏ علیه السلام با يك سوسمار بيعت كرد و مى‏گفت با هم برابرند! [ منبع : دانشنامه اسلامی ]
امام على علیه السلام از آينده او خبر داده بود و به او و عمرو بن حريث فرمود: به خدا قسم ‏شما دو نفر با فرزندم حسين‏ علیه السلام خواهيد جنگيد! و چنین نیز شد .
از جمله كسانى بود كه به حسين بن على‏ علیه السلام نامه براى آمدن به كوفه نوشته بود.
که حسین بن علی در روز عاشورا خطاب به وی گفت : يا شبث بن ربعى و يا... الم تكتبوا الى ان قد اينعت الثمار و اخضر الجناب و انما تقدم ‏على جند لك مجندة؟...» اى شبث بن ربعى و... مگر شما به من ننوشتيد كه ميوه‏ها رسيده‏ و اطراف سرسبز است، اگر بيايى لشكريانى مجهز براى تو آماده است؟
سپس در قتل او شریک و فرمانده نيروهاى پياده عمر سعد در كربلا شد.

       

 
پس از عاشورا به شكرانه و خوشحالى از كشته ‏شدن حسين بن علی ‏مسجدى در كوفه تجديد بنا كرد!
بعدتر همراه مختار به خون خواهی حسین قیام کرد. مسئول شرطه های کوفه  و رئیس پلیس مختار شد.
ولی  در نهایت با مصعب در قتل مختار شریک شد ودر كشتن مختار هم حضور داشت.
ودر سن هشتاد سالگی در کوفه مرد.
اما چند نکته در مورد این شخص بسیار عجیب و درخور تفکر و تعمق است ؛
* اگر مرتد واجب القتل هست , چرا این واجب را در مورد او اعمال نکردند ؟
* چطور علی بن ابیطالب یک مرتد را در سپاه خود میپذیرد و او را فرمانده جناح چپ سپاه خود میکند ؟
* و چرا از علم غیب خود غافل شده تا چنین شخصی به او خیانت بکند ؟
* چرا با علم بر آنکه او با پسرش حسین میجنگد , او را زنده گذاشته و نکشته است ؟
* حسین بن علی  با کدام منطق و عقلی به نامه چنین شخصی اعتماد کرده و به کوفه رفته ؟
* و چرا دیگر در روز عاشورا او را صدا میزند و به گواه میگیرد ؟
* مختار ثقفی با کدام عقلی او را رییس پلیس خود میکند؟
* آیا اعراب بسیار ساده  و زود باور بودند یا شبث خیلی پدرسوخته و هفت خط بود ؟
و در آخر چند در صد از مسلمین همانند او یا از مریدان مکتب او بودند و هستند ؟

هیچ نظری موجود نیست: