چهارشنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۹۱

کم لطفی اهل مجاز، به رحیمی معاون اول رئیس جمهور

کم لطفی اهل مجاز،  به رحیمی معاون اول رئیس جمهور 



من نمیدانم دلیل این کم لطفی و بی توجهی قلم زنان دنیای مجازی به محمد رضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور به چه دلیلی  هست ؟

و چرا از این گوله نمک ، که اگر بجای دنیای سیاست وارد  سینمای 
کمدی میشد ، کولاک میکردو چهره ای جهانی میشد ، کم مینویسند و به 
او نمی پردازند ؟



او سوای ساختمان فیزیکی بدنش که پنداری خداوند فقط برای فیلمهای سیاه و سفید و صامت کمدی خلق کرده ، دارای میمیک صورت بسیارجالب و  کمدی هست که هیچ احتیاجی به گریم و گریمور برای بازی در فیلمهای
 کمدی ندارد و زاویه دید ساده و ابلهانه وی ازافراد و مسائل جهانی  ،که در بلاهت و حماقت گفتاری وی آشکار است ، اورا بی نیاز از نویسنده و فیلمنامه نویس وسوژه ، برای ساختن فیلم کمدی میکند .//

به تازه ترین شاهکار او دقت کنید :

[[ در همسایگان ما که نفت زیادی دارند اگر نفت را بگیری باید شتر سوار شود. از هواپیما بیایند پایین.!!

امریکا را از 13 مهاجر تبعیدی انگلیسی ساختند. یه مشت لات و ... اما یک آدم عاقل رفت آنجا و ادم های نخبه را جمع کرد و حالا شده آمریکا.!!!

چند سال پیش یکی از مقامات آمریکایی به یکی از مقامات ایرانی نامه ای فرستاد و می گوید ما دو قدرت. بقیه را آدم حساب نکرده. گفته ما و شما هستیم.!!!!

علت تحریم ما علم و دانش در بخش هسته ای نیست. انرژی هسته ای چیز مهمی نیست. به ویژه که جمهوری اسلامی اعلام کرده و می خواهد ثبت کند که دنبال سلاح هسته ای نیست.!!!!!

رحیمی پیش از این هم از وزارت بهداشت خواسته بود که شرایطی را فراهم کنند که نسخه ها به خط و زبان فارسی نوشته شود.!!

!固洲  着佐摩機
..که خداراشکر نگفت چینی بنویسند  !!!!]]

به دوستان پیشنهاد میکنم که در کشف استعداد های پنهان و چهره های گمنام بکوشند و آنرا وظیفه ای در دنیای مجازی برای خود بدانند ، و گمان نکنند که در جمهوری اسلامی فقط ،جنتی و سلحشور و شمقدری و حسنی ها هستند ، نه ، جمهوری اسلامی حکومتی غنی و کشف نشده و پر است از این فضاهای سبز و جوانه های طنز و خنده و شادی ، که در زیر فشارخبری مافیای طنز احمدی نژاد گمنام مانده اند .............
 

۶ نظر:

ناشناس گفت...

مقامات جمهوری اسلامی از بس راست گفتن دروغ هم بگن ما باور نمیکنیم

ناشناس گفت...

آقا این شعر های اباذر غفاری با اینکه کمی بی تربیتی هست را لطفآ چاپ کن جانم :
اندر حکایت انتخابات مسجد (مجلس) شوربای اسلامی و رسیدن دزدان جدید ........:یک مسجد ( مجلس) پر ز دزدان ، دزدان نو رسیدند ....این کشنگان تازه کونها ز خود دریدند .//قبل از انتخابات ، بس وعده ها دادند ......بعد از انتخابات بر قول خود ، شاشیدند .//هنگام رای خواستن ،موبایل و لپ تاب دادند ....وقتی وکیل گشتند ، تخم رهبر مالیدند .//این جاکشان وکیلند ، یا خایه مال رهبر ؟ ....بسکه برای آن دزد فقط هورا کشیدند .//هرچه که سید علی گفت، به به بهش گفتند ... پولهای نفت خوردند ، باغ شمال خریدند .//با یک ریش ساده ، تسبیح و دستمال یزدی .... بس رانت ها خوردند ، بس صیغه ها خریدند .//این است دین دزدان ، اسلام جاکشان است ...کس خل در انتظار فرج ، اینها به ثروت و مال در کانادا رسیدند.//

ناشناس گفت...

abazrghfary

اندر حکایت سرقت ١٢ میلیارد تومانی ( یکبار دیگر بخوانید جانم ١٢ میلیارد تومان ) از منزل یک بازاری در شمال شهر :
از خانه یک بازاری ١٢ میلیارد بردند
دزدان جاکش بعد از این سرقت
به خانه ما در میدان شوش هم
پاتکی زدند ، حمله ای کردند
آفتابه مسی پدرم را که یادگار عزیز اسلام ناب بود
و با خود به عشق مولایش علی هر شب
به مبال (مستراح ،توالت ) میبرد
به نام غنیمت دزدی
با خود بردند
جهیز خواهرم را
که مادرم به اقساط از مغازه کریم آقا خریده بود
شامل ضبط سوت و کمی خرت و پرت
به یغما گرفتند ،به یک شر خری در بازار فروختند و ...
پولش را شیشه کشیدند و یا خوردند
شکایات ما به جایی نرسید
چرا که ؟ آفتابه دزدی بود
اموال حاج آقا مهمتر بود
که همش پول دزدی بود
دزد ناشی که به خانه حاجی زده بود
چون دستگیر شد
اموال حاج آقا هم پیدا شد
تعجبم از اینست که
چرا آفتابه مسی پدرم
در میان اموال حاج آقا
هویدا شد ؟؟؟!!!!

Unknown گفت...

تمام ملاحت و جذابی و تو دل برو بودن روحانیت به همین راستی و صداقتشون هست ......

Unknown گفت...

دوست عزیز متاسفانه در تمام نوشته های من ،بعضی از موارد و اصول رعایت میشه که چاپ مطلب شما رو میسر نمیکنه .....شرمنده ام ،از پیامتان هم ممنونم .//

ناشناس گفت...

" برای ایران دوست بودن باید شرف ایرانی داشت "
مسبب کودتا منم
از آنجایی که اثرات دوره " انحطاط " مفهوم و معانی عقاید را سلب کرده و یکرشته کلمات و الفاظ خالی از معنی ،قائم مقام حقایق قرار داده اینست که در بعضی جراید پس از یکسال که از کودتا گذشته تازه دیده میشود در اطراف ان قلم فرسایی میکنند آیا با حضور من مسبب حقیقی کودتا را تجسس کردن مسخره نیست ؟.
کسی میتوانست مسبب این اقدام شود که تمام عمرخود را جزو صف و قشون صرف کرده . اغراض حقیقی مستشاران خارجی را ، از هر طبقه و صنفی در خرابی بنیان این مملکت عملا استنباط کرده باشد .
اشخاصی میتوانستند در مقام اجرای این مقصود برایند که مدت عمر در کوه و بیابان جان خود را در راه این مملکت بر کف دست گرفته و تشخیص داده باشند که زمامداران نالایق پست فطرت ، تمام فداکاریهای آنها را به هیچ شمرده و تمام زحمات افراد قشونی را فدای صد دینار منفعت خود نموده اند .
آری هرکس نمیتوانست پرده این شمایت کاریها را دریده ، دستهای خارجی را از گریبان این مملکت بیچاره قطع و به خود سری و بی لیاقتی و منفعت طلبی مزدوران داخلی ختمه دهد . این یک فکری نبود که در اثر گردش در باغ "کاخ گلستان" و اتاق های گرم انشاد شده باشد ، کسی را در این مورد یارای اقدام و عمل بود که بدبختی که بدبختی و بیچارگی را در جلوی چشم ، بطور عبرت دیده و تمام ان بیچارگی ها را با تمشیات هیولاهای عجیب و غریب کرسی نشینان "تهران " موازنه کرده باشد .
با کمال افتخار و شرف بشما میگویم که مسبب حقیقی کودتا منم ، این راهی است که پیموده ام و از اقدامات خود ابدا پشیمان نیستم .
من از اقدامات خود در پیشگاه عموم ابدا شرمنده نیستم . من نمیخواستم تحمل نمایم که نفوس بیچاره "ایران " و هموطنان بدبخت من به فروش اجانب آمده و پست فطرتان تهران هم اسناد این مبایعه را امضا میکنند .
برای من طاقت فرسا بود که این ملت بیچاره سالی ده کرور تومان مخارج قشون را از" بیوه زنهای فقیر کرمان و بلوچستان " دریافت نموده و ان وقت یک نفر دزد ده سال در اطراف "قم "و" کاشان" و تا دروازه " تهران " مشغول شرارت و راه زنی و سپس بعضی از مرکزیان را هم در تمام دزدیها ، شریک و انباز ببینم ، آری تحمل این شداید و مظالم برای من و هر کس که خود را پرورده این آب وخاک میداند کمر شکن و طاقت فرسا بود و با لا خره با حقوق بشریت من مخالف بود که ببینم و مشاهده کنم یک جمعی پست فطرت دون همت نالایق ، رشته ارکان مملکت را گسسته و در صدد ان هستند که بحیات استقلالی مملکت و ملت خاتمه داده و در تمام موارد مختصر نفع شخصی را بر ارکان یک مملکت سه هزار ساله ترجیح و مرجح سازند .
من به پیشرفت و منظور و مقصود "" مقدس "" خود مطمئن هستم و در تمام موارد از خدای ایران و روح ملت خود استمداد میجویم ، زیرا غیر از این دو نقطه اتکا به هیچ نقطه ای متکی نبوده و نخواهم بود.
وزیر جنگ - رضا
دوم برج حوت ١٣٠٠
برابر ٢٣ جمادی الثانی ١٣٤٠ قمری
فرازهای هست از اعلامیه رضا شاه کبیر بنیان گزار ایران نوین که برخلاف تمام آنچه که قجرها وبعد از ان شورویها در جنگ سرد برای تصاحب ایران بافته بودند و هنوز هم خوراک تعدادی بیسواد است حقانیت وی و ایران دوستی ان مرد بزرگ بر مردم ایران آشکار شده و شما به خوبی در این اعلامیه میبیند که روزگار ایران دارد به همان روزگاری بر میگردد که میهن دوستی به نام رضا شاه برای ان قیام کرد .
برگرفته از : شرح زندگانی من (تاریخ اجتمایی و اداری دوره قاجاریه ) عبداله مستوفی جلد سوم چاپ سوم ١٣٦٠ انتشارات زوار
آدم برفی