‏نمایش پست‌ها با برچسب کربلا. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب کربلا. نمایش همه پست‌ها

چهارشنبه، دی ۲۳، ۱۳۹۴

عجب این عربستانی ها آدمهای حقیر و پر مدعائی هستند!

      عجب این عربستانی ها آدمهای حقیر و پر مدعائی هستند! 



 واقعا این عربستانی ها  مردم عجیب و غریبی هستند و یک کارهائی میکنند که دود از کله شترها برمیخیزد و بجای شاخ , دکل چاه نفت رو سر آدم سبز میشود !!


اصلا معلوم نیست حرف حساب آنها چیست و با خودشان چند چند هستند ؟


از سرانشان که دیگر نگو و نپرس ...!


یک روده راست در شکمشان ندارند و یک کارهایی در حق کشور و مردم خودشان میکنند که دشمن قسم خورده  شان از شنیدن آن تا بناگوش قرمز میشود و سطل سطل عرق خجالت میریزد...


اخیرا هم دم درآورده اند که ما از ایرانی ها , ایرانی تر و وارث ۲۶۰۰ سال تاریخ شاهنشاهی هستیم و میخواهند زمینه را برای ظهور سوشیانت ( عج اهورامزدا تعالی و فرج الشریف)  فراهم کنند !!


آقا خودشان ملیت به آن قشنگی با آن سابقه درخشان در تمدن و سروری دارند و در تاریخ و علم و هنر به هر کجا سر میزنی و دست میگذاری جای پای آنها را میبینی و اسم اعراب حجاز را مشاهده میکنی...


 ولی همه آنرا بی خیال شدند و کنار گذاشتند و تاریخ خودشان را از به تخت نشستن کوروش حساب میکنند !!

خودشان اسلام به آن عزیزی و دوران باشکوه و و پر افتخار جاهلیت به آن خوبی و قشنگی دارند اما آنرا ول کردند و آمدند و دودستی به زردشتی و پادشاهی چسبیدند و تا حرف به آنها میزنی سریع شاهنامه را بیرون میکشند و یسنا و گاتها را میخوانند و تفسیر باطنی میکنند!!


این حقیران نزدیک هزار و خرده ای سال است که نام کودکان خود را بهرام و شهرام و گیو و گودرز و اردشیر بنده و کوچک فریدون و نوکر هرمز و ایراندخت و گل اندام وغیره میگذارند و جدیدا انگار یکی بهششان نمیچسبد و حال نمیدهد و آنرا دو اسمی کردند و میگذارند سرور فرامرز و سرور فرزاد و فرهاد کیان ...


بدبخت ها خودشان اسم هائی به آن قشنگی ماشالله , عبدالله , زین العابدین , کلثوم , و ابن واویلا دارند و آمدند این اسمهای اجق وجق را انتخاب میکنند !!


این هیچی ...!


آقا خودشان ماههای قمری به آن قشنگی و لطافت دارند , محرم الحرام , ذی الحجه , رمضان , ربیع الثانی و ... آنها را ول کردند و وقتی در بازار مدینه کسی از کسی میپرسد امروز چندم برج است به هم میگویند : امروز ۴۸ امرداد یا ۲۸ مهر و یا ۱۶ اردیبهشت هستیم .


تمام در و دیوار مکه  و مدینه را پرچم زدند , یا رستم دستان , یا سهراب یل , یا سیاوش پاکدامن , یا آرش کماندار !


آقا مینشینند میگویند : یا رستم !

 بلند میشوند , میگویند : یا رستم ! 
باری را از روی زمین بر میدارند میگویند : یا رستم !
ماشین هل میدهند میگویند : یا رستم ...

 ورزشکاران  آنها هم که رو و پشت لباس هایشان مینویسند؛ یا سهراب یل و  یا ماه فر ایزدی ( اسفندیار ) و وزنه برمیدارند و گل میزنند !!

آقا از سوگ سیاوش نگو که ده روز قبل از آن تمام در و دیوار را سیاهپوش میکنند و در مکه و مدینه و دیگر شهرها دسته های عزاداری راه می اندازند و بر کت و کول خودشان زنجیر و بر فرق سرشان قمه میزنند و سیاوش , سیاوش میکنند !!


احمق ها , بعضی از آنها به خودشان زنجیر میبندند و از دروازه قران تا پاسارگاد مثل کرم روی زمین میلولند و میخزند و ؛ یا سیاااا وش , یا سیااااوش میگویند!


یک دسته از همه احمق تر هم هیات متوسلین به " رخش " اسب رستم را زدند و فکر میکنند که در برزخ و سر پل چینوت رخش شفاعت آنها را میکنند ...


ابله هااااا ...

بیا و ببین این عربستانی های بی هویت , بی ملیت در روز دهم این مراسم در طوس و بر سر مزار فردوسی پاکزاد چه قیامتی میکنند !!


آقا تمام کتابهای درسی آنها پر است از داستانهای شاهنامه و زندگی نامه جمشید و کیقباد و کیخسرو و کیکاووس  و تا حرفی هم میزنند پشت بندش همگی با هم یک ؛ پندارنیک و گفتارنیک و کردار نیک بلند میفرستند !


آقا یک مشت مفتخور علاف هم اسم خودشان را گذاشتند " نقال " و مراسم شاهنامه خوانی برپا میکنند و هفت خوان رستم را با چنان آه و ناله ای میخوانند و چنان  زوزه ای  میکشند که دل سنگ کباب میشود و دستمزدهای چند میلیون درهمی و دیناری و ریالی میگیرند !


و خدا نکند کسی بگوید بالای چشم رستم ابرو بوده و یا اسفندیار حماقت کرده که بر سر تخت شاهی با رستم درگیر شده و یا سهراب جوان خامی بوده که پدرش رستم را نشناخته , آقا طبق قانون مجازات پارسی او گمراه است و جان و مال و ناموسش حلال است!


همین چند وقت پیش یک وبلاگ نویس بنام " زبیر پارسی " با پشوتن برادر اسفندیار یک شوخی کرد و طنزی نوشت , آقا نزدیک بود جلوی مسجدالحرام او را گردن بزنند و اعدام کنند !!


 حالا اینها تو سرشان بخورد ...


آقا این عربستانی های نفهم , خودشان در بدبختی غرق هستند و در منجلاب اعتیاد دست و پا میزنند و بچه های آنها در زیر سایه شتر درس میخوانند و بیشتر بادیه های آنها مدرسه و درمانگاه ندارد , احمق ها برداشتند کل پاسارگاد و ستون های تخت جمشید را طلا گرفتند و هر سال پای پیاده از حجاز هلک و هلک راه میافتند و به زیارت آن میروند!


حالا ایرانی ها چقدر به پسر بچه های آنها تجاوز میکنند و به آنها خفت میدهند و برای ویزا تاقچه بالا میگذارند بماند و همین امسال نزدیک پانصد نفر از بدویان عربستانی در ازدحام راه پاسارگاد به آتشکده زیر دست و پا تلف شدند ...!!


احمق ها همین چند وقت پیش برای طاق بستان یک درب بزرگ چند تنی از طلا و نقره ساختند و و در جلوی غار حرا به نمایش گذاشتند که مردم ابله و خرافاتی عربستان بروند به آن دخیل ببندند و تبرک کنند که آن در بزرگ افتاد و یک مادر و دو بچه را کشت و له کرد و تازه گفتند خوشا به سعادت آنها که شهید نقش رستم شدند !! 


 حالا از این حقارت ها و حماقت ها که بگذریم , چندی هست که سلیمان بن عبدالعزیز ادعای شاهنشاهی کرده و خود را شاه شاهان تمام پارسی زبانهای جهان اعلام کرده و میداند !؟


او که نسبت به برادر مرحومش فضول تر و جلب تر هست , گفت : آخوندهای ایرانی لیاقت پرده داری پاسارگاد و حکومت بر سرزمین ایران را ندارند و حیف چند تا الاغ بدهی که آنها با آن الاغ ها حساب و هندسه کار کنند !

این سلیمان مارموز که از این طرف مینشیند سنگ اتحاد جهان اسلام را به سینه میزند و داعیه ملیت ایرانی را دارد , همچنین از گروه های مخالف نظام مقدس جمهوری اسلامی مانند مجاهدین خلق دفاع و حمایت میکند و انقدر وقیح و پررو هست که به رافت اسلامی نظام با اقلیت های مذهبی ایراد میگیرد و از شکستن سنگ قبرهای اقلیت بهائی و دستگیری آنها و بستن مغازه هایشان اعلام نگرانی کرده و هر چقدر مسئولین و حکام دلسوز و زحمتکش جمهوری اسلامی با ملاطفت و مدارا و ادب و تربیت تمام به آنها میگوید که اینکار دخالت در امور داخلی کشور ما محسوب میشود , حرف داخل کله خر ملوک و شیوخ عربستان نمیرود و همچنان از مخالفین و معاندین نظام حمایت مالی و تسلیحاتی و موشکی میکند !!


البته مسولین با تدبیر و سیاستمدار و خویشتندار جمهوری اسلامی بسیار خوب میدانند که این ملک زاده های ترسو و بی وجود فقط لب و دهن هستند و زرزر مفت میکنند , چرا که اگر آنها وجود داشتند  در مورد کشتار زائرین پاسارگاد مکرمه و یا  به تجاوز دو مامور فرودگاه امام به دو نوجوان عربستانی واکنشی نشان میدادند !


که دیدیم کم مانده بود حکام عربستان بخاطر تجاوز به دو نوجوان  کارت

" صد مرحبا یا اخی الشهوتی "  برای ما بفرستند و از ما بصورت دیپلماتیک و رسمی و دولتی تشکر و قدردانی کنند و به آن ماموران که الان ارتقاء درجه پیدا کرده اند خسته نباشید بگویند!

مگر همین چند سال پیش نبود که یکی از اعضای بلند پایه سفارت محترم و قدرتمند جمهوری اسلامی در جده شیطان گولش زد و یک بطر ویسکی را بجای آب معدنی دماوند اشتباهی خورد و سیاه مست پشت ماشین نشست و زد یکی از همین شهروندان عربستانی را کشت ... خوب چکارش کردند ؟


هیچی... ,

جناب سفیر جمهوری اسلامی  با پول دو شتر کاکل قرمز , دیه آن بدبخت را داد و مسئولین عربستانی هم از این سخاوت و دست و دلبازی بسیار تشکر کردند و ممنون شدند و سر و ته قضیه را هم آوردند و تازه شنیدم که برخی از شیوخ برای اعضای سفارت دختران تپل مپل قبیله عوف و خانم های مدینه ای نیز می آورند و پاندازی هم میکنند .

این مسولین بی وجود عربستان اگر جرات داشتند که به آخوند ها راه به راه مجوز شکار نمیدادند و آخوندها و آقازاده ها نمیرفتند که نسل هوبره و پلنگ کمیاب را در عربستان  بر بیاندازند ...


تازه این عربستانی ها چه فکر کردند ؟


۸۰ ~۹۰ درصد روغن خوراکی و نوشیدنی های عربستان را سرمایه داران ایرانی و آقازاده های جمهوری اسلامی تامین میکنند و تمام کارخانجات آنها نیز مال آخوند هاست...


و اگر بخواهند به آنها ضربه بزنند لازم نیست که در مراسم پاسارگاد مکرمه ترافیک انسانی بوجود بیاورند تا چند عربستانی را بکشند و آبروی خودشان را به خطر بیاندازند بلکه بطور پنهانی و در خفا در همین روغن ها به مقدار خیلی کم ولی بطور مستمر و پیوسته سم و مواد سرطان زا و شیمیائی بریزند تا مردانشان عقیم و زنهایشان نازا بشوند و همگی سرطان بگیرند و بمیرند بی آنکه آب از آب تکان بخورد!

 
بعله ...این عربستانی های پررو چه فکر کرده ا ند ؟؟!

این عربستانی های ابله و احمق اگر فهم داشتند که بهترین زمینهای حاصلخیز استان مدینه را با مجوز حفر چاه عمیق به آخوندها اجاره نمیدادند که آنها در این خشکسالی عربستان برای اسب هایشان در آن زمینها شبدر و یونجه بکارند...


مگر همین عربستانی ها نبودند که برای کمک رسانی به مخالفین جمهوری اسلامی چند کشتی اسلحه بار کردند و تحت لوای کمکهای مردمی میخواستند به دشمنان ما برسانند...


چقدر هم عر و گوز کردند که اگر کسی به کشتی های ما نزدیک شود سواحل مدیترانه را به خاک و خون میکشیم و باب المندل را میبندیم و جواب سختی میدهیم و فلان و بیسار ...

آخوندها تمام این تهدیدات را به تخم چپ احمد جنتی هم حساب نکردند و نیروی دریائی قدرتمند جمهوری اسلامی مثل آب خوردن آن کشتی ها و ناوچه های محافظ آنها را گرفت و فرستاد دریای کارائیب تا باهم بالا بلندی بازی کنند ؟؟!


بعد این عربستانی ها با این همه خفت و ذلتی که به آنها میدهیم بیایند برای ما دم دربیاورند ؟!


مگر همین چند روز پیش نظام مقدس جمهوری اسلامی چند تن از شهروندان خودش  باتفاق یک بهائی و یکی از اعضای مجاهدین که قصد آشوب و بلوا داشتند را اعدام نکرد ؟


چقدر عربستانی ها گنده گوزی کرده بودند و چه شد ؟


آخوندهای باهوش و مسئولین با تدبیر و سیاستمدار جمهوری اسلامی میدانستند که عده ای از شیوخ وهابی عربستان مثل خر لنگ معطل چوش هستند و هر کدام هم برای خود دار و دسته ای دارند  پس با زیرکی تمام نشستند تا عربستان بدبخت که تازه با جون کندن و خفت و زاری و نرمش قهرمانانه دارد روابط خود را با غرب بهبود میبخشد تمام فیلم های خود را بازی کند و اداهای آدم حسابی بودن خودشان را دربیاورد و درست سربزنگاه و موقع نتیجه گیری چند سال بدبختی و خفت و ذلت , مسئولین محترم نظام مقدس اول اعضا و کارکنان سفارت را به جای امنی منتقل کردند و سپس خبر اعدام  آن بهائی و مجاهد که عربستانی با حماقت تمام برای خودشان بزرگ کرده بودند را اعلام کردند.


 و آن احمق های مزدور شیوخ فیضیه وهابی ها هم مثل وحشی ها ریختند و سفارت جمهوری اسلامی را آتش زدند و غارت کردند  و مسولین نظام جمهوری اسلامی به آسانی و خیلی راحت به تمام دنیا نشان دادند که این عربستانی ها همان وحشی ها و احمق های سی سال پیش هستند و اصلا قابل اعتماد نیستند...

و دنیا بجای آنکه بیاید یقه جمهوری اسلامی را بگیرد که چطور در یکروز ۴۷ نفر آدم را اعدام کردی؟


 و آنها را محکوم کند , تمام توجهشان به عربستانی های نفهم و بیشعور و وحشی جلب شد و این حماقت آنها را محکوم کردند...!!


و حالا اگر یکی از دربانهای سفارت های جمهوری اسلامی در جهان آپاندیسش عود کند و یا دستش در هنگام آشپزی ببرد , همه نگاه ها به عربستان دوخته میشود و همه آنرا کار عربستانی ها که تهدیدهای صدتا یه غاز کرده بودند میدانند و از چشم آنها میبینند ...خدا بهشان عقل بدهد !! 


و این شیوخ و ملوک عربستانی های احمق فکر آنرا نکردند که جمهوری اسلامی با یازده میلیون بشکه تولید و صادرات نفت میتواند عربستانی که بخاطر حماقت با سه میلیون و ششصد هزار بشکه سهمیه تولید که  جایگاه پنجم خودش در اوپک که  بخاطر چارتا موشک S -۳۰۰ به روسیه داده را با کاهش قیمت نفت به مفلسی و دریوزگی بیاندازد...


 حالا شما ملت فهمیده و آگاه و فهیم ایران زمین با این سوابقی که از جهالت و حماقت مردم و نادانی و بلاهت حکومت عربستان گفتم , آیا اصلا آنها را داخل آدم حساب میکنید؟


آیا تهدیدات آنها را جدی میگیرید و به ریش آنها نمیخندید ؟


آیا اگر برای زیارت دوباره به ایران بیایند بیشتر آنها را تحقیر نمیکنید و تو سرشان نمیزنید؟


آیا واقعا لیاقتشان همین بد رفتاری  و تحقیر نیست ؟ 


آخر وقتی آنها خودشان را به چیزهای نامربوط میچسبانند و چنین اعمال احمقانه ای میکنند و خودشان برای خودشان ارزش و احترام قائل نیستند و در هر کاری فضولی میکنند و خودشان غرق بدبختی و گرفتاری هستند اما مانند بچه پروها باز هم ادعاهای بیخود و گنده گوزی های نامربوط میکنند و مانند کبک سرشان را در برف کردند و خودشان را به نفهمی میزنند , چنین مردمی قابل احترام و بزرگ هستند ؟؟!


وقتی حکومت خودشان به آنها رحم نمیکند و بدترین بلاها را بر سر آنها می آورد و بدترین و سخت ترین شرایط را به آنها تحمیل میکند و مردم مثل گوسپند فقط نظاره گر هستند و دم نمیزنند, آیا میتوانید آنها را جزآدم و روی آنها یک شاهی حساب کنید ؟


آیا واقعا  پیش خودتان نمیگویید ؛ 

 
عجب این عربستانی ها آدمهای  حقیر و نفهم و پر مدعائی هستند! ؟؟

(( راستی یادم رفت این را بگویم ؛

یک وبلاگ نویس بدبخت عربستانی بنام " المصطفی خیرا العمل "  هست که تمام این چیزها را به زبانی ساده برای هموطنان عربستانی خودش میگوید و مینویسد ولی هموطنان او عکس بچه گربه و شعرهای بند تنبانی بیشتر خوششان می اید و بیشتر دوست دارند و همیشه برخی از آنها که خودشان را پایبند به گفتار نیک میدانند  مطلب را نخوانده و نفهمیده آنرا توهین به ارزش ها و اعتقادات خودشان میدانند و در زیر پستهای او هر چه را که لایق خودشان و کس و کارشان هست به او نسبت میدهند و ...! این را همینطوری گفتم که بدانید در عربستان فلک زده هم چنین اشخاصی هستند , همینجوری ....!!))    

یکشنبه، آبان ۰۳، ۱۳۹۴

حقیقت ماجرای اسب حاجت دهنده...!

                              حقیقت ماجرای اسب حاجت دهنده...!



معروف است اسبی را که در عکس مشاهده میکنید در روز عاشورا های های بر مصیبت حسین و اهل بیتش گریه میکرده و گوله گوله اشک میریخته و براستی چنین بوده و این اسب از چشمانش اشک بیرون میزده و به اصطلاح ما گریه میکرده ...!

اما حقیقت این ماجرا چه بوده و آیا این اشکها ناشی از تاثر این اسب برای حسین و واقعه کربلا بوده و تنها در دنیا واین همه اسب هائی که در طی این ۱۴۰۰ سال آمدند و رفتند , فقط این اسب شیعه شده و فهمیده که بر سر نوه پیامبر خدا چه آوردند که در روز عاشورا گریه میکند ؟

پرودگار سایه جهل را از سر این کشور بردارد و مردم ما را از جهل دور کند و در امان نگهدارد ...

نه , دوستان این اسب نوه و نتیجه ذوالجناح حسین نیست و چیزی از محرم و عاشورا نمیداند و حسین و ابلفضل را هم نمیشناسد...

فقط دارای صاحبی باهوش و مکاری بوده که توانسته از جهل و خرافات مردم سو استفاده بکند و این اسب بیچاره را در شبهای قبل از تاسوعا و عاشورا به یک کارگاه آهنگری ببرد و تا صبح در مقابل او جوشکاری کند تا برق چشم حیوان را بزند تا  سراسر فردا  حیوان زبان بسته اشک بریزد ...

[[ کسانیکه برق جوشکاری چشم آنها را زده و اشک آنرا ریخته اند کاملا گفته مرا و حال آن اسب بدبخت را میفهمند و درک میکنند !!]] 

چهارشنبه، مهر ۲۹، ۱۳۹۴

آیا تابحال دیده اید مسجدی بجای قیمه , کتاب نذری بدهد؟!

       آیا تابحال دیده اید مسجدی بجای قیمه , کتاب نذری بدهد؟!



هر چند که دوستداران حسین بن علی و کربلا و عاشورا بدون کمترین توجه و تفکری در مورد حواشی مراسم دهه محرم میگویند که قیام حسین و بزرگداشت او یک قیام و حرکت تمام معنوی میباشد و نتیجه آن ظلم ستیزی و آزادگی و نمیدانم چه و چه و چه و چه ها میباشد ولی در عمل شاهد آن هستیم که این مراسم و این قیام بیشتر به عوامل مادی تکیه دارد و وابسته است !

و همانطور که نماز ستون دین و اسلام میباشد , نذری هم ستون دهه محرم و عاشورا است و نوع نذری و طرز طبخ و طعم و مقدار گوشت خورشت قیمه هر مجلس عزاداری حسینی  با تعداد و صدای گریه عزاداران و نحوه  و قدرت سینه زدن و زنجیر کوبیدن فعالین تشکل حسینی رابطه صددرصد مستقیم دارد.


 و هیچکس هم نمیتواند منکر چنین حقیقتی شود که هر کجا قیمه اش خوش طعم تر و لذیذ تر باشد , امام حسین اش هم فداکارتر و ظلم ستیزتر و هر کجا کباب و خوراکش پر گوشت تر باشد ابوالفضل اش هم خوش تیپ تر و جوانمرد تر و کار درست تر است!

و نه تنها در مجالس و مکانهای این عزاداری کاملا معنوی و روحانی بلکه در مورد عزاداری های شخصی و خانگی نیز چنین تفکری حاکم و چنین رفتاری مرسوم است.


و مردم دینمدار مومن و اهل بیت دوست نیز در این مراسم معنوی و الهی را با دادن انواع غذاهای چرب و چیلی و خوشمزه و مخلفات و دسرها ی اشتها برانگیز ماکول و نوشیدنی هائی بس گوارا که بر خلاف مراسم های دیگرشان با بهترین و مرغوب ترین مواد اولیه تهیه شده از شرکت کنندگان و فعالین این مراسم معنوی نذر خود را ادا میکنند و ثواب میبرند !!


باورتان نمیشود و قبول نمیکنید ؟


آیا تابحال دیده اید یا شنیده اید هیئتی شام و ناهار نذری ندهد و عزاداری در آنجا نشسته باشد و عزاداری کند؟


آیا تاکنون دیده اید که تکیه ای بجای بر سر و سینه کوبیدن یک کار هنری , فرهنگی بکند ؟


 آیا تابحال دیده اید که مسجدی بجای قیمه پلو , کتاب نذری بدهد ؟


آیا تابحال دیده اید که دم در هیئتی بجای خرما و حلوا , کتابچه و مجله خیرات کنند ؟


آیا تابحال دیده اید خانه ای بجای قیمه و فسنجان و کباب , کیف و دفتر و مداد نذری بدهد ؟


آیا تابحال دیده اید تکیه و یا مسجدی به جای آبگوشت و عدس پلو , نهال درختی و بوته گلی برای کاشتن نذری بدهد؟


آیا تابحال در ایام دهه محرم مسجد و تکیه و هیئتی دیده اید که عملی برای بالا بردن سطح معنویت جامعه انجام بدهد ؟


و آیا تابحال دوستدار و متوسلین به اهل بیت و فدائی امام حسین و نوکر اباالفضلی را دیده اید که چنین فکری بکند و چنین حرفی بزند ؟


(( دلیل این یکی بسیار ساده و روشن است چون این افراد چنان حالت تقدسی به آن داده اند که فکر کردن در مورد هر چیز دیگر و هر عمل دیگری بغیر از گریه کردن و بر سر زدن و ادا درآوردن و حسین حسین گفتن , در نزد آنها کفر و گناه محسوب میگردد !! ))


فکرش را بکنید که اگر فقط  یکروز از این ایام و دهه ,  با آن جمعیت و آن هزینه ها و آن نیرو و انرژی استفاده شده , صرف کاشتن درخت یا نهال یا بوته گلی بنام درخت حسینی یا گل حسینی میگشت ....


و آنوقت بود که چه میشد و چه تاثیری میگذاشت و دنیا به چه چشمی به این عزاداران معنوی حسینی نگاه میکرد ؟!!

نذرهایتان که خرج پر کردن شکم ها و چاه ها میباشد و میشود قبول نباشد و چنین باد ...


    


 

سه‌شنبه، مهر ۲۸، ۱۳۹۴

کنسرت های مختلط عزاداری حسینی با مجوز مراجع و آیات عظام

    کنسرت های مختلط عزاداری حسینی با مجوز مراجع و آیات عظام


[[ اندر حکایت ممنوع الکار شدن ۲۴ چهره شاخص موسیقی و هنر کشور ]]

بنظر شما آیا هیچ فرقی جز ابیات و اشعار استفاده شده ما بین کنسرت یک خواننده پاپ و یک هیئت عزاداری حسینی وجود دارد ؟


- در هر دوی آنها برگزار کنندگان هدف مشترکی را دنبال میکنند !


- در هر دوی آنها بیشترین سود و استفاده به برگزار کنندگان آن میرسد !


- در هر دوی آنها یک خواننده که در بین مردم هواداران خودشان را دارند برنامه را اجرا میکنند !

( منتهی یکی تمیز و آراسته و آن یکی هپلی و آشفته ...! )

- در هر دوی آنها جوانان اکثریت تماشاچیان و شرکت کنندگان را تشکیل میدهند !


- در هر دوی آنها از جدید ترین و پیشرفته ترین وسایل و دستگاه های موسیقی و پخش استفاده میشود !


- در هر دوی آنها صدای خواننده سبب شور و هیجان در تماشاچیان و شنوندگان میگردد !


- در هر دوی آنها شرکت کنندگان حرکت موزونی را با ریتم و آهنگ خواننده از خود نشان داده و اجرا میکنند !


- در هر دوی آنها میزان تعداد شرکت کننده گان حرف اول و آخر را میزند و در اهمیت و اولویت قرار دارد !


- در هر دوی آنها خواننده فقط برای بیشتر به هیجان آوردن جمعیت حاضر تلاش میکنند و از خود مایه میگذارند !


- در هر دوی آنها میزان محبوبیت خواننده با تعداد تماشاچیان رابطه مستقیم دارد !


- در هردوی آنها رقابتی مابین برگزار کنندگان و خوانندگان وجود دارد !


- در هردوی آنها برگزارکنندگان برای جذب مخاطب و تماشاچی بیشتر از هیچ کلک و تبلیغی فروگذاری نمیکنند !


و هر دوی آنها تاثیر مستقیمی بر روح و روان و جسم و رفتار و گفتار بینندگان خود میگذارند !


(( که البته حاصل یکی شور و هیجان و شادی و نشاط و سرخوشی میباشد و نوید بخش زندگی و امید میباشد و درس دوستی و مهربانی و لذت بردن از زندگی را میدهد ولی حاصل آن دیگری هیجان و شور و گریه و ناله و غم است و انسان را از زندگی ناامید و متنفر میگردا ند و درس خشونت و مرگ و خون را القاء میکند و میدهد !)) 


「‫ممنوع‌الکاری 24 چهره شاخص موسیقی؟‬‎」の画像検索結果   「‫مداحان اهل بیت‬‎」の画像検索結果

 اینها شباهت های این کنسرت ها با یکدیگر بود اما... , 


اما این کنسرت ها تنها یک تفاوت با یکدیگر دارند و آن این است که برای برگزاری یکی از آنها باید مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را داشته باشی و برای تهیه کردن آن از هفت خوانی مشکل تر از هفت خوان رستم گذر کنی و تازه اگر مجوز هم بگیری احتمال لغو یا بر هم زدن آن بسیار بالاست و هیچ  تضمینی برای برگزاری آن نداری و خوانندگان آن همیشه و در هر لحظه با خطر ممنوع الکار شدن مواجه میباشند و  ...


ولی آن یکی مجوزش از پیش صادر شده و هیچ محدودیتی برای برگزاری آن وجود ندارد و هر کار و هر عملی همراه با حرکات موزون هم در آن آزاد و بلامانع میباشد و برگزار کنندگان آن هیچ مسولیتی در قبال تاثیرات اجتماعی منفی آن بگردن نمیگیرند و بلکه در این راه بصورت رانتی و مادی و اقتصادی هم بطور مستقیم از طرف دولت و حکومت  حمایت کامل میشوند...


و مهمتر از همه آنکه در برگزاری خیابانی این کنسرت های عزاداری حسینی هیچ محدودیت جنسی وجود ندارد و مردان و زنان و دختران و پسران بدون هیچ ترسی از برخورد نیروی انتظامی و برادران اجامر امر به معروف میتوانند در هم بلولند و بمالند و اختلا ط بنمایند و باهم محشور باشند و هیچ عذر شرعی هم برای این مالیدن و لولیدن وجود ندارد و در صف های پخش نذری آن شور و غوغائی دگر بر پاست و گرفتن نذری هم بهترین بهانه برای آنهاست ...!!

و در یک کلام برگزاری خنده و شادی و نشاط و امید و زندگی ممنوع ولی برگزاری عزا و اندوه و گریه و ناله و شیون و خشونت و مرگ آزاد و بلامانع است و بس .//  
    


    



         

پنجشنبه، مهر ۲۳، ۱۳۹۴

بچه های امام حسین اگر این قیافه را میدیدند چکار میکردند؟

   بچه های امام حسین اگر این قیافه را میدیدند چکار میکردند؟



عکسی را که مشاهده میکنید چهره مداح تریاکی و خانم باز اهل بیت عبدالرضا هلالی در حین انجام کار و درست هنگام کاسبی کردنش میباشد !

واقعا تصور کنید که سکینه و زینب و رقیه و ام لیلا و ربابه و زین العابدین بیمار و بقیه اسرای جنگ! کربلا درست در هنگام ورود به شهر با این قیافه که با چنین هیبتی برای پدرشان عزاداری میکند مواجه میشدند ...!

بدون شک زینب نطقش را فراموش میکرد و زین العابدین بیماریش شدت میگرفت و بقیه هم اگر از وحشت قالب تهی نمیکردند حتما دست به دامن عمروعا ص  و ابن زیاد و شمر میشدند و آنها را قسم میدادند و التماس میکردند که : تو را بخدا ما را همانطور تشنه و گشنه به همان بیابان کربلا برگردانید و نزد این هیولاها نبرید!

و من اگر جای امام حسین بودم یکشب به خواب اینها می آمدم و با تهدید و تمهید و تطمیع  و  نرمی و خشونت و خواهش و التماس به آنها میگفتم که :

جان مادرتان بروید برای همان رهبر و جنتی و مصباح وبقیه آقایان خودتان نوحه بخوانید و عزاداری کنید و دست از سر ما بردارید ..!

بعد هم معطل نمیکردم و با چند تا حوری یا اگر نشد با خشت طلاهای گنبد مرقدم با او تا ریال آخر تسویه حساب میکردم و دوتا هم بیشتر میدادم که رودربایستی گیر کند و دیگر طرف ما نیاید !!   اوبن واویلا...