پنجشنبه، آبان ۰۴، ۱۳۹۱

عید قربان ، نکته مبهم دیگری در بزرگی و دانائی و توانائی خداوند

عید قربان ، نکته مبهم دیگری در بزرگی و دانائی و توانائی خداوند
اسماعيل، اكنون نهالي برومند شده است، جواني جان ابراهيم، تنها ثمر زندگي ابراهيم، تمامي عشق و اميد و لذت پيوند ابراهيم! در اين هنگام ، ناگهان صدايي مي شنود:
[[ "ابراهيم! به دو دست خويش، كارد بر حلقوم اسماعيل بنه و بكُش"! ]]
 
میگریزد ، در خواب میبیند ،باز میگریزد ، تا روشن و آشکار حکم میگردد و واجب الاجرا میشود ./
 
 
آیا میتوانید احساس و فشار طاقت فرسائی که از این دستور بی دلیل بر روان یک پیرمرد درستکار و فرمانبردار که در جهالت محیط به درک اطاعت ، رسید را متصورشوید و مجسم کنید ؟
 
آیا میتوانیم هیچ دلیل منطقی و عقلانی و آموزشی ، امتحانی ،الهی و مذهبی و .....غیره به این گزینه که در مقابل گزینه های معقول و مطلب دیگر به شوخی زشت یک پریشان سادیسمی میماند ،بیابیم و آنرا توجیه کنیم ؟
 
در روايات مختلف ديني آمده است كه ابراهيم در سن بالا داراي فرزندي شد كه او را اسماعيل نام نهاد و برايش بسيار عزيز و گرامي بود. اما مدتها بعد، هنگامي كه اسماعيل به سنين نوجواني رسيده بود، فرمان الهي چندين بار در خواب به ابراهيم نازل شد و بدون ذكر هيچ دليلي به او دستور داده شد تا اسماعيل را قرباني كند.!!
 
آیا خداوند برای دادن چنین فرمانی ،به دانائی خودش شک داشت یا از عمق اخلاص و ایمان ابراهیم آگاه و عالم نبود یا از زجر دادن بنده مخلصش لذت میبرد ؟
[ درصورت تایید و تکذیب هر کدام اصل عمل بزیر سوال میرود ]]
آیا میزان فهم و شعور خدای ساخته این تفکرو این عقیده ، تا بدین حد سطحی و بیرحمانه و غیر الهی و جابرانه و غیر منطقی و ابلهانه و پست و پایین بوده ؟
 
آیا این خدای ساخته و پرداخته این ذهنیت و تفکر ، دچار اختلال روانی و بیماری سادیسم و دیگران آزاری و مایل به شوخی های درجه چندم ،بیمعنی و رذیلانه نیست ،که این افکار را دارد ؟
 
و دارندگان این تفکر از خود نمیپرسند ،که اگر این خدا عالم و آگاه مطلق بر همه چیز و همه کس هست ،چه مرضی دارد که چیزی را که میداند و آگاه هست امتحان و آزمایش بکند ؟
 
 
آیا معتقدین به این داستان نمیخواهند بدانند که چرا خدا در مقابل آنهمه گزینه بهتر و عاقلانه تر رحیمانه تر و خدا پسندانه تر و کارسازتر و مطمئنتر ،که هست و وجود دارد ، این گزینه خشن و زشت را برگزیده ؟
 
چرا باید این خدا خودش را در کفه سنجش و برابری در مقابل و همپای پسر یکی از بندگانش برای امتحان کردن او بگذارد و مقام و ارزش خدائی و الهی را تا بدانجا پایین بیاورد و تنزل دهد ؟
 
و چرا باید برای کاری که از سرانجام آن آگاه هست ،چنین زجر و فشار و اضطرابی به بنده خوب خودش بدهد و اورا را ضی به مرگ خودش کند و اینچنین بیرحمانه حتی در مقطعی کوتاه شکنجه بدهد و آزاردهد ؟
 
و در آخر مقام اشرف مخلوقات خودش را به سطح و مقام یک گوسپند اهدائی برساند و پسر پیامبر خودش را با یک گوسپند ، یکی کند و همپا و هم ارزش و یکسان کند !!!!
 
و اما چرا خدای یک دین کامل توحیدی باید از رفتار گذشته مشرکان و کافران تقلید کند و آن را از واجبات مراسم یکی از فروع دین خودش بکند ؟ و چه نفعی از اینکار میبرد ؟
 
(( کرپن ها، همان روحانيان دين "مهر" بوده اند و به دليل قرباني كردن "گاو" از سوي ايشان، واژهي "قرباني" نيز از همينان برگرفته شده است. [ کرپن ، کارپان ، کرپان ، قربان ،قربانی ] ))
عيد قربان ريشه در دوران ماقبل تاريخ بشر دارد. انسان اوليه كه از فهم طبيعت عاجز است، براي به دست آوردن ترحم خدايان دست به قرباني كردن حيوانات و انسان ها مي زند. اين رسم نزد همه ملل و اديان به اسامي مختلف موجود بوده است. اين سنت طولاني بشري در اسلام نيز پذيرفته شده است.//
 
احمقانه و غیر قبل قبول و باور هست که رفتاری که از نفهمی و عجز انسان ماقبل تاریخ بجای مانده ، مورد قبول و پذیرش ،دین کامل و پیشرفته ای !! همچون اسلام قرار بگیرد ؟؟!!!!!!

هیچ نظری موجود نیست: